سالروز شهادت
يکشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۰۰:۵۵
نوید شاهد- شهید "داود احمدی بیغش" در وصیتنامه اش می نویسد: « به فرموده امام عزيز همه چيز ما در گرو جنگ است، عزت و شرف ما در گرو همين جنگ است و هرچه در توان داريم بايد صرف جبهه کنيم و هم اکنون اين وظيفه را اسلام مشخص کرده که در مقابل کفر و استکبار دنيا، بايد شجاعت نشان دادونبايد گذاشت مناطق جنگي آرام بماند .»

به گزارش نوید شاهد استان مرکزی ؛ فرمانده شهید داود احمدی بیغش یکم خرداد 1342، در روستای توره از توابع شهرستان شازند به دنیا آمد. پدرش تقی، کشاورزی می کرد و مادرش اشرف نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلم گرفت. سال 1366 ‏ازدواج کرد. به عنوان ستوان دوم ارتش در جبهه حضور یافت. پانزدهم اسفند 1366با سمت فرمانده گروهان در سومار بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر، شهید شد. مزار او در زادگاهش واقع است.

وصیت نامه شهید خلبان داود احمدی بیغش

وصيت نامه
بسم رب الشهدا ء و الصدقين
به نام خداوند و با ستايش بي کران از محبوبي که نعمت اسلام را به ما ارزاني داشت و با درود بر رسول گرامي اسلام حضرت محمد (ص) که با ابلاغ رسالت، بشريت را از جهل و گمراهي رها ساخت و با درود بر دوازده اختر تابناک آسمان امامت و ولايت از حضرت علي (ع) تا حضرت مهدي (عج) که با ظهور خويش جهان را مخزن عدالت خواهد ساخت. درود بر حضرت زهرا (س) که الگوي زنان مسلمان گرديد و درود بر شهداي راه دين از صدر اسلام تا کربلاي حسين (ع) و درود بر گلگون کفنان و لاله هاي دشت هاي گرم و کوه هاي سر به فلک کشيده ايران اسلامي که با قطعه قطعه شدن بدن و ايثار جان، ننگ و ذلت را از دامان ملت اسلام پاک کردند و با بيرون راندن دشمنان شکست خورده اسلام فتح و پيروزي را براي ملت قهرمان و مسلمان خويش به ارمغان آوردند.
به فرموده امام عزيز: همه چيز ما در گرو جنگ است، عزت و شرف ما در گرو همين جنگ است و هرچه در توان داريم بايد صرف جبهه کنيم و هم اکنون اين وظيفه را اسلام مشخص کرده که در مقابل کفر و استکبار دنيا، بايد شجاعت نشان دادونبايد گذاشت مناطق جنگي آرام بماند .
بايدعمل کرد و اکتفا به حرف نشود خصوصاً اين که من نظامي هستم و نامي اين چنين مقدس بر من گذاشته اند .
چون نظامي گري نامي مقدس است و حتماً وظيفه دارم شبانه روز بدوم و يک لحظه از حرکت ايستادن خيانت است.
شبانه روز بايد در راه حراست و تداوم خون اباعبدالله (ع) و شهداي پيرو او بکوشم. اکنون چشم و دل بگشاييد و بشنويد نداي هل من ناصر حسين (ع) و آن چه در حرف مي گفتيد به آن عمل کنيد. يا ايها الذين آمنو لم تقولون مالاتفعلون.
هموطنان عزيز سعي کنيد با حرف، خود را راضي نکنيد که من پير هستم و يا ناتوانم. چون امام حسين (ع) روز عاشورا مطلب را براي همه حل کرده است او با خود پيرمرد آورد، جوان آورد، کودک آورد که راه توجيه را براي همه ببندد. دوستان عزيز قدر خودتان را بدانيد و از اين لحظات حساس کاملاً بهره ببريد که بعداً پشيماني سودي ندارد و جنگ که تمام شود که انشاءالله پيروزي نزديک است؛ آن موقع غم و اندوه مي خوريد که چرا نتوانستيد از اين لحظات استفاده کنيد. چون جنگيدن در راه خدا شيرين است و شهادت به مراتب شيرين تر. شهادت فوز عظيمي است که افراد بشر و خاکي از درک آن عاجزند و آنان که رفتند و با روي خوني به حق و اصل گرديدند لذت اين امر عظيم را مي دانند.
عزيزان نکند در سوگم ناراحت باشيد و بگوييد بيچاره رفت، چرا که اين بهترين صورتي است که مي توان دنياي فاني را ترک نمود. همه مي روند و هرکس به راهي و اين افضل و اکمل راههاست. انشاءالله اشتري من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه وذالک هوالغفور العظيم. قرآن کريم
پدر و مادر عزيزم. سلام دست شما را مي بوسم و زحمات شما را فراموش نمي کنم. شما زحمات زيادي براي من کشيديد و من فرزند خوبي براي شما نبوده ام از شما مي خواهم که مرا حلال کنيد چون شما خيلي حق گردن من داريد ومن نتوانستم جبران زحمات شما را بکنم و اگر جهادم در راه خداوند مورد قبول واقع گرديد و لياقت شهيد شدن داشتم خداوند اجر عظيم و پاداشي بزرگ به شما خواهد داد. از شما انتظار دارم نمونه کامل صبر و استقامت باشيد. چون اين راه را خودم انتخاب کرده ام و با خداي خودم عهد بستم و بارها گفتم خدايا به تو عشق مي ورزم و در اين راه از قطعه قطعه شدن، مفقود شدن و يا اسارت هراسي ندارم و هم چنين بارها به خودم و خدا قول دادم که اگر گلوله هاي دشمن قلبم را سوراخ سوراخ کند، آرزوي فروختن دين و مملکت و شرفم را به گور خواهند برد. زيرا تنها وسيله اي که من را به معشوق مي رساند شهادت در راه خداست.
برادران و خواهران عزيزم اگر از من بدي ديديد مرا حلال کنيد چون من فرصت نداشتم در راه تعليم و تربيت شما شرکت کنم و به خاطر دور بودن محل خدمتم نتوانستم وظيفه خود را نسبت به شما ادا کنم. اين مسئوليت سنگين را به عهده پدر و مادر واگذار مي نمايم. از برادران مي خواهم که در راه پيروزي و اهداف مقدس اسلام هميشه ساعي و کوشا باشند. بيشتر طرف صحبتم با محمّد است چون که نام مقدس پاسداري را بر خود نهاده است و همان طور که امام عزيزمان مي فرمايد: « اي کاش من يک پاسدار بودم» به همين منظور اميدوارم خداوند در راه رسيدن به اهداف که همان جهاد در راه خداست موفق و پيروز باشي.
سعي کن پدر و مادرم را دلداري بدهي چون بعد از من مسئوليت دلداري آنها به تو واگذار مي گردد. خواهرم همچون زينب (س) که راه حسين (ع) را شجاعانه ادامه داد پيام رسان خون من باشيد و از شما انتظار دارم ناراحتي به خود راه ندهيد، نمي گويم گريه نکنيد، گريه کنيد اما براي حسين بن علي (ع) که با لب تشنه به شهادت رسيد و از شما مي خواهم که همواره در راه صحيح و تربيت فرزندان خود کوشا باشيد.
همسرم: تنها کسي که هميشه تنها بود و در تنهايي گريست و حتي در تنهايي به شهادت رسيد حضرت فاطمه (س) بود از او بشنو و از زينب (س) بشنو که خودش همه مصائب را چه در کودکي و چه در جواني و آخرين و بزرگ ترين مصائبش را در کربلا ديده است بسيار مصيبت ديده و تو اگر چه تنها مي شوي ولي تنهاتر از فاطمه نه. تنهاتر از زينب بعد از حسين (ع) نه.
البته به نوبه خودت تنها مي شوي و به همين خاطر مي گويم، آنها را براي خودت الگو قرار بده. همسرم نمي دانم خداوند چه مصلحت مي داند ولي هرچه شد به همان راضي هستم. همسرم گرچه نتوانستم همسري لايق و شايسته براي تو باشم و نتوانستم انسانيت و محبت هاي تو را در اين دنيا جبران نمايم ولي چه کنم که خواست خدا بود و اميدوارم که هر خوبي و بدي از من ديدي مرا حلال کني که من با خاطر آسوده به سوي معبودم بشتابم. از تو مي خواهم صبور باشي همچون زينب (س).
طبق قرار هميشگي آماده باش تا بعد از من بماني و اگر اين آمادگي را هم داشته باشي و از خود ايثار و گذشت به خرج دهي، مسلماً تو هم با معدل خوبي قبول مي شوي. همسرم در هر کجا هستي و در همه حال برايم طلب مغفرت کن و در همه حال به ياد خدا باش. در پايان از کليه همکارانم، افسر، درجه دار و سربازان عزيزي که با من کار مي کردند و هر بدي از من ديده اند مي خواهم مرا حلال کنند. از کليه دوستان و آشنايان نيز تقاضاي حلاليت دارم.

منبع : اداره هنری ، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده