سالروزشهادت
سه‌شنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۰۰:۳۷
من بايد به جبهه بروم با اين وضع ، و با وجود ترکشي در اين جاي حساس بدنش در شب نيمه شعبان 1366 همراه با سپاهيان حضرت صاحب الزمان بار ديگر به جبهه عزيمت نمود و در همان منطقه شلمچه به ديگر برادران رزمنده ي بسيجي پيوست و در گردان هميشه پيروز روح الله از شهرستان خمين مأموريت يافت و در يکي از سنگرهاي کمين به جنگ و پيکار با بعثيان کافر پرداخت ...
 نام پدر: محمد حسین
تاریخ تولد: ١٣٤٥/٠٦/١٢
محل تولد: محلات
نام عملیات: پدافندی
تاریخ شهادت: ١٣٦٦/٠٢/٢٦
اقشار: دانش آموزی

شهيد حميدرضا هاديزاده در سيزدهم شهريور ماه 1345 در شهرستان محلات و در يک خانواده مذهبي متولد شد . از همان ابتدا محبت سالار شهيدان حسين بن علي (ع) را از شير مادر گرفت و در سن شش سالگي به مدرسه رفت و در دبستان مجد به تحصيل پرداخت و دوران ابتدايي را با موفقيت پشت سر گذاشت و در سال 1356 دوران جرقه و شروع مبارزات ملت قهرمان ايران عليه  رژيم طاغوتي پهلوي وارد مقطع راهنمايي در مدرسه آيت ا.. کاشاني اين شهرستان شد. با اوج گيري قيام اسلامي و نهضت ،به رهبر امام خميني (ره) با آنکه 12 سال بيشتر نداشت . همانند ديگر اقشار ملت در تظاهرات و راهپيماييهاي باشکوه شرکت فعال داشت . پس از پيروزي انقلاب شکوهمند اسلامي با شروع جنگ تحميلي رژيم بعث عراق درس و کلاس را رها کرده و به جبهه رفت و حضور در سنگر را بر کلاس درس ترجيح داد و براي اولين باربه جبهه ي کردستان در منطقه سردشت اعزام شد و پس از مدتي مراجعت تصميم گرفت خدمت سربازي را در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بگذراند و بدين ترتيب به عنوان پاسدار وظيفه مدت 2 سال در جبهه هاي نبرد حضور داشت . اسفند ماه 1363در يکي ازعملياتها مجروح شيميايي و پس  از مدتي بستري شدن در يک از بيمارستانهاي شهر ري (فيروزآباد) مجدداً آرام نيافت و به جبهه مراجعه نمود.
شهيد عزيز همچنين در عمليات آزادسازي شهر مهران و عمليات والفجر 8 و آزادسازي شهر فاو حضور فعال داشت و مدت زيادي در جبهه ي جزيزه مجنون به پاسداري و خدمت مشغول بود و...
در آخر شهريورماه 1365 خدمت سربازي شهيد به پايان رسيد. پس از مدتي دقيقاً سه ماه بعد به سپاه پاسداران مراجعه کرده  تقاضاي اعزام به جبهه مي کند به او مي گويند: شما هنوز کارت پايان خدمت
را نگرفتي و تازه از جبهه آمدي مي گويد : زماني کارت پايان خدمتم را خواهم گرفت که جنگ به پيروزي نهايي برسد. بدين ترتيب از طرف بسيج به جبهه رفته و با مسئوليت (    R.P.G) آرپي چي زن به عنوان يک بسيجي  دلاور دي ماه 1365 در عمليت پيروزمندي کربلاي 5 در منطقه شلمچه به شکار تانکها و خودروهاي دشمن رفته و بار ديگر برادران رزمنده بسيجي حماسه هاي تازه اي آفريدند.
ناگفته نماند که اين برادر در اين عمليات از ناحيه پهلو و پشت مورد اصابت گلوله مزدوران بعثي قرار گرفت و پس از انتقال به پشت جبهه به شيراز انتقال يافت و در بيمارستان مرو دشت بستري مي گردد.
پس از چند بار عمل جراحي ، پزشک معالج موفق به درآوردن ترکشي که در بدن وي بوده نمي شود و پس از مدتي به وطن خود بازگشت نموده و چند روز در بيمارستان امام خميني (ره) محلات بستري گرديدو تحت مداوا قرارگرفت. ولي جهت درآورد ن ترکشي که نزديک ريه وي بود موفق به جراحي نشدند.
فقط مي گفت: من بايد به جبهه بروم با اين وضع ، و با وجود ترکشي در اين جاي حساس بدنش در شب نيمه شعبان 1366 همراه با سپاهيان حضرت صاحب الزمان بار ديگر به جبهه عزيمت نمود و در همان منطقه شلمچه به ديگر برادران رزمنده ي بسيجي پيوست  و در گردان هميشه پيروز روح الله از شهرستان خمين مأموريت يافت و در يکي از سنگرهاي کمين به جنگ و پيکار با بعثيان کافر پرداخت .
يک روز قبل از شهادتش ،در اثر انفجار گلوله خمپاره دشمن و اصابت ترکش به بدن و صورت زخمي و مجروح مي گردد ، در اين موقع فرمانده به او  دستور اعزام به پشت جبهه مي دهد .
اما او مي گويد : چيز مهمي نيست و مسئله اي نشده است. و من همينجا ميمانم ومي جنگم و استوار ماند تا روز بعد ،شب هنگام ، دشمن جنايتکار ،سجده گاه او را نشانه رفت و بدين ترتيب در تاريخ 66/2/26 پس از چهار سال جنگ و جهاد با صورت خونين به ديدار معبود شتافت  .
يادش گرامي و راهش مستدام. 
زندگینامه شهید حمیدرضا هادی زادهزندگینامه شهید حمیدرضا هادی زاده
منبع : اداره هنری ، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران  استان مرکزی
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده