بررسی مشخصات شخصیتی زوجین و ارتباط آن با میزان شیوع و نوع خشونت خانگی در همسران جانباز و شاهد استان فارس
شنبه, ۰۳ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۱۸
موضوع
بررسی مشخصات شخصیتی زوجین و ارتباط آن با میزان شیوع و نوع خشونت خانگی در همسران جانباز و شاهد استان فارس
چکیده
در بین تمامی نهادها و سازمان های اجتماعی، خانواده نقش و اهمیتی خاص دارد و هیچ جامعه ای نمی تواند ادعای سلامت كند. اگر جامعه ای از خانواده سالم برخودار نباشد، از آسيب هاي اجتماعي در امان نيست. اسلام نيز خانواده را از مهمترين و اساسي ترين واحدهاي اجتماعي مي داند كه بناي آن بر الفت و همدلي استوار است (اينالو، 1378). خانواده به سبب وجود روابط صميمي ، محبت آميز و عواطف، بهترين مكان براي زندگي بزرگسالان و بهترين مكان براي رشد و شكوفايي عاطفي و جسماني افراد خانواده است(سيف، 1368). با وجود اين تاريخ بيانگر پذيرش خشونت به عنوان يك هنجار در خانواده مي باشد. خشونت بخشي از تاريخچه خانواده در سراسر جهان بوده و در طي دهه هاي اخير خشونت خانوادگي بصورت يك پديده همه گير و در حال افزايش در آمده است. (نوابي نژاد، 1377).
به رغم اين واقعيت كه خانواده در فرهنگ ايراني و اسلامی از منزلت والايي برخوردار است، بررسي ها حاكي از آن است كه خشونت خانگي در كشور ما در حال افزايش مي باشد. خشونت عليه زنان از مشكلات اصلي بهداشتي و حقوقي انسان ها محسوب مي شود كه هم اكنون به يك مشكل عمده سلامت عمومي تبديل شده است و ساليانه سلامت فردي و آسايش ميليون ها زن را مختل مي سازد. اگر چه اين پديده جهان شمول بوده، اما اغلب ناشناخته باقي مانده و به عنوان بخشي از رفتارهاي عادي اجتماعي پذيرفته شده است و دستيابي به آمار و اطلاعات آن بسيار مشكل مي باشد، چراكه زنان در بسياري از فرهنگ ها داراي جايگاه اقتصادي اجتماعي ضعيفي بوده و حاضر به ارائه گزارش خشونت نيستند و حتي آن را به گونه اي مشروع توجيه مي كنند. گزارشات نشان مي دهد كه درسال 1375 از هر 100 زن آسيب ديده كه به پزشكي قانوني مراجعه كرده اند، 81 مورد بيش از پايان اولين سال ازدواج مورد آزار و اذيت همسرانشان قرار گرفته بودند. در حال حاضر از هر 10 زن ايراني، 8 زن مورد خشونت واقع مي شود.
معتمدي(1380) با توجه به نتايج پژوهش ها اعلام مي كند كه 60/6 درصد زنان ايراني از شوهران خود آزار روحي و جسمي مي بينند و مي گويد 15 در صد همسر آزاري ها جسماني ، 61 درصد رواني و 24 درصد از نوع آزارهاي جنسي و رواني مي باشد. براساس مطالعات مقدماتي كه در خصوص ميزان وقوع خشونت خانوادگي در كشور ما انجام شده، نرخ همسر آزاري و بدرفتاري با زنان در طيفي از 30 تا 80 درصد برآورده شده است (مافي ، 1382، شمس و امامي پور، 1380).يكي از جامع ترين طرح هايي كه تاكنون در مورد خشونت خانگي در ايران انجام گرفته است، طرح ملي خشونت خانگي عليه زنان در وزارت كشور در سال 1383 مي باشد.
در پژوهشی که در داویدیان و همکاران در سال 1377 انجام دادند، ازمیان 400 مورد اختلال، 34 درصد را اختلالات نوروتیک (افسردگی، اضطراب، رفتارهای تکانه ای پرخاشگری) بودند (به نقل از سلیمی، 1387).به نظر می رسد پس از اتمام جنگ و با برگشت رزمندگان به خانواده، به سبب استرس های ناشی از جنگ و اثر مخرب آن بر روح و روان فرد، تأثیرات نامطلوب جنگ بر روی خانواده، به خصوص همسر همچنان ادامه دارد که از آن جمله می توان به خشونت خانگی اشاره نمود. از سوی دیگر همسران شهید، (شاهد) که پس از به شهادت رسیدن همسر خود ازدواج نموده اند نیز در معرض خشونت بین فردی همسران خود می باشند. بنابراین می توان گفت شناخت و درک تنوع و پیچیدگی عوامل مؤثر در ایجاد خشونت، عاملی مهم در پیشگیری، کنترل و جلوگیری مؤثر از خشونت است چرا که شناسایی و درک علت و سپس برنامه ریزی برای از بین بردن آن علت، زمینه را برای رفع و محو معلول نیز فراهم و مهیا می سازد.
از آنجائیکه که مشکلات پنهان بیش از مشکلات آشکار زیانبار است و قربانیان همسر آزاری از مشکلات روانشناختی و عدم سلامت عمومی بیشماری رنج می برند، بنابراین اولین گام برای حل مشکل این عزیزان، پذیرش و شناخت شیوع خشونت خانگی در میان آنان است. در اهمیت این موضوع همان بس که خشونت علیه زنان پدیدهای تاریخی و جهان شمول بوده است و به عنوان یک معضل بهداشتی شناخته شده و در جهان مطرح می باشد. سازمان جهانی بهداشت نیز خشونت علیه زنان را از اولویت های بهداشتی بر شمرده است که عوارض قابل توجهی را در سلامت جسمی و روانی زنان ایجاد می کند(سازمان بهداشت جهانی، 1996). فقدان اطلاعات آماری، نامشخص بودن جمعیت مشکل دار و همچنین کمبود بررسی ها در زمینه ی خشونت، بر پیچیدگی های این مسأله در ایران افزوده و این امر به نوبه خود ضرورت و اهمیت انجام تحقیقات در زمینه همسر آزاری را روز افزون نموده است.
همچنین پی آمدهای سوء خشونت بر بهداشت و سلامت مادران و کودکان ضرورت انجام چنین مطالعاتی را بیشتر نشان می دهد.
به رغم اين واقعيت كه خانواده در فرهنگ ايراني و اسلامی از منزلت والايي برخوردار است، بررسي ها حاكي از آن است كه خشونت خانگي در كشور ما در حال افزايش مي باشد. خشونت عليه زنان از مشكلات اصلي بهداشتي و حقوقي انسان ها محسوب مي شود كه هم اكنون به يك مشكل عمده سلامت عمومي تبديل شده است و ساليانه سلامت فردي و آسايش ميليون ها زن را مختل مي سازد. اگر چه اين پديده جهان شمول بوده، اما اغلب ناشناخته باقي مانده و به عنوان بخشي از رفتارهاي عادي اجتماعي پذيرفته شده است و دستيابي به آمار و اطلاعات آن بسيار مشكل مي باشد، چراكه زنان در بسياري از فرهنگ ها داراي جايگاه اقتصادي اجتماعي ضعيفي بوده و حاضر به ارائه گزارش خشونت نيستند و حتي آن را به گونه اي مشروع توجيه مي كنند. گزارشات نشان مي دهد كه درسال 1375 از هر 100 زن آسيب ديده كه به پزشكي قانوني مراجعه كرده اند، 81 مورد بيش از پايان اولين سال ازدواج مورد آزار و اذيت همسرانشان قرار گرفته بودند. در حال حاضر از هر 10 زن ايراني، 8 زن مورد خشونت واقع مي شود.
معتمدي(1380) با توجه به نتايج پژوهش ها اعلام مي كند كه 60/6 درصد زنان ايراني از شوهران خود آزار روحي و جسمي مي بينند و مي گويد 15 در صد همسر آزاري ها جسماني ، 61 درصد رواني و 24 درصد از نوع آزارهاي جنسي و رواني مي باشد. براساس مطالعات مقدماتي كه در خصوص ميزان وقوع خشونت خانوادگي در كشور ما انجام شده، نرخ همسر آزاري و بدرفتاري با زنان در طيفي از 30 تا 80 درصد برآورده شده است (مافي ، 1382، شمس و امامي پور، 1380).يكي از جامع ترين طرح هايي كه تاكنون در مورد خشونت خانگي در ايران انجام گرفته است، طرح ملي خشونت خانگي عليه زنان در وزارت كشور در سال 1383 مي باشد.
در پژوهشی که در داویدیان و همکاران در سال 1377 انجام دادند، ازمیان 400 مورد اختلال، 34 درصد را اختلالات نوروتیک (افسردگی، اضطراب، رفتارهای تکانه ای پرخاشگری) بودند (به نقل از سلیمی، 1387).به نظر می رسد پس از اتمام جنگ و با برگشت رزمندگان به خانواده، به سبب استرس های ناشی از جنگ و اثر مخرب آن بر روح و روان فرد، تأثیرات نامطلوب جنگ بر روی خانواده، به خصوص همسر همچنان ادامه دارد که از آن جمله می توان به خشونت خانگی اشاره نمود. از سوی دیگر همسران شهید، (شاهد) که پس از به شهادت رسیدن همسر خود ازدواج نموده اند نیز در معرض خشونت بین فردی همسران خود می باشند. بنابراین می توان گفت شناخت و درک تنوع و پیچیدگی عوامل مؤثر در ایجاد خشونت، عاملی مهم در پیشگیری، کنترل و جلوگیری مؤثر از خشونت است چرا که شناسایی و درک علت و سپس برنامه ریزی برای از بین بردن آن علت، زمینه را برای رفع و محو معلول نیز فراهم و مهیا می سازد.
از آنجائیکه که مشکلات پنهان بیش از مشکلات آشکار زیانبار است و قربانیان همسر آزاری از مشکلات روانشناختی و عدم سلامت عمومی بیشماری رنج می برند، بنابراین اولین گام برای حل مشکل این عزیزان، پذیرش و شناخت شیوع خشونت خانگی در میان آنان است. در اهمیت این موضوع همان بس که خشونت علیه زنان پدیدهای تاریخی و جهان شمول بوده است و به عنوان یک معضل بهداشتی شناخته شده و در جهان مطرح می باشد. سازمان جهانی بهداشت نیز خشونت علیه زنان را از اولویت های بهداشتی بر شمرده است که عوارض قابل توجهی را در سلامت جسمی و روانی زنان ایجاد می کند(سازمان بهداشت جهانی، 1996). فقدان اطلاعات آماری، نامشخص بودن جمعیت مشکل دار و همچنین کمبود بررسی ها در زمینه ی خشونت، بر پیچیدگی های این مسأله در ایران افزوده و این امر به نوبه خود ضرورت و اهمیت انجام تحقیقات در زمینه همسر آزاری را روز افزون نموده است.
همچنین پی آمدهای سوء خشونت بر بهداشت و سلامت مادران و کودکان ضرورت انجام چنین مطالعاتی را بیشتر نشان می دهد.
کلمات کلیدی: شخصیت زوجین، خشونت خانگی، همسران جانباز، همسران شهدا
نظر شما