دوشنبه, ۰۵ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۳۲
خدایا خود گواهی که با تو و امام و امت شهید پرور ایران پیمان بستم که تا آخرین قطره خونم با دشمن متجاوز بجنگم و اگر بدنم قطعه قطعه شود رگها و استخوانهایم را ببرند و از هم جدا کنند هرگز از دین تو دست بر نخواهم داشت...
نوید شاهد استان مرکزی؛ شهید صفرعلی دارابی در دوم اردیبهشت1349 ‏، در روستای واشه از توابع شهرستان شازند به دنیا آمد. پدرش احمد، کشاورز بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. پنجم شهریور 1366،  در شلمچه بر اثر اصابت گلوله به پیشانی، شهید شد. مزار او در زادگاهش واقع است.


وصیتنامه شهید صفرعلی دارابی

بسم رب الشهدا و الصدیقین

و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاًبل احیاء عندربهم یرزقون

گمان مبرید آنان که در راه خدا کشته شدند مردهاند بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند.

با درود و سلام بیکران بر یگانه منجی عالم بشریت و آخرین ستاره فروزان آسمان ولایت و امامت و آخرین سلاله پاک رسول الله حضرت ولی عصر (عج) و نائب بر حقش امام خمینی بت شکن عصر و ابراهیم زمان و با سلام و درود بر تمامی شهیدان از شهداء کربلای امام حسین (ع) تا کربلاهای ایران و در رأس آنها شهید مظلوم آیت اله دکتر بهشتی و دیگر شهیدان جبهههای حق علیه باطل و سلام و درود بر جانبازان و پاکبازان انقلاب و در رأس آنها حجت الاسلام خامنهای رئیس جمهوری اسلامی ایران که سند زنده این انقلاب میباشد. 

ما چه بکشیم و چه کشته شویم پیروزیم و شهادت همانند میوهای است که نمیتوان آنرا از درخت چید تا خود بشکفد و به بار نشیند. و چون شهادت اوج حرکت یک انسان است باید سرمایهگذاری عظیمی کرد و باید خدا و قرآن را کاملاً بشناسیم و امیدواریم که به این پیروزی دست یافته و جان بیارزش خود را برای خدا و قرآن و اسلام به آفریننده خود تسلیم نمایم.

خدایا میدانی و میدانم که در این چند سال زندگیم جز گناه و معصیت کاری نکردم. پروردگارا از آن روزی که تو را شناخته و با تو پیمان بسته و به تو ایمان آوردم و احکام اسلام و جبهههای حق علیه باطل را شناختم با تو پیمان بستم که تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خونم از کشور اسلامیمان دفاع کنم.

بار پروردگارا من گناهکار بودم و معصیتکار، خداوندا گناهان مرا ببخش و بیامرز.

خدایا خود گواهی که با تو و امام و امت شهید پرور ایران پیمان بستم که تا آخرین قطره خونم با دشمن متجاوز بجنگم و اگر بدنم قطعه قطعه شود رگها و استخوانهایم را ببرند و از هم جدا کنند هرگز از دین تو دست بر نخواهم داشت.

پدر، مادر، برادرانم و عزیزانم ممکن است که من کشته شوم و جنازهام به دست شما نرسد، یا مفقود و یا اسیر شوم مبادا هیچگونه ناراحتی و نگرانی برای شما پیش آید، امید آن دارم که بگویید این فرزند ما در دست ما امانت بود ، پدر و مادر نه فقط من امانت بودم بلکه همه فرزندان شما نزد شما امانت هستند و باید خدا را شکر کنید که چنین فرزندی داشتید و چنین فرزندانی خواهید داشت. و این بزرگترین افتخار است هم برای شما و هم برای من و باید خوشحال باشید و این خوشحالی باعث میشود که مشت محکمی بر دهان ابرقدرتها مخصوصاً امریکای جهانخوار و منافقین کوردل بزنید و من میدانم شما در پیشگاه خداوند متعال محشور خواهید بود و پدرجان از شما که برایم زحمت زیادی کشیدهای حلالیت میطلبم.

اما تو ای مادر مهربانم امید من این است که از شهادت من هیچگونه ناراحتی نداشته و برای شهادت من گریه نکنی، برای سید و سالار شهیدان و طفل شش ماهه او علی اصغر گریه کن. مادرم میدانم که چقدر برای من زحمت کشیدهای تا مرا به این سن و سال رساندی از شما نیز حلالیت میطلبم و امیدوارم خطاهای مرا ببخشی و از بدیهای من درگذری انشاءا...

و شما برادران عزیزم، اگر زمانی شما را ناراحت کردم مرا ببخشید و حلالم کنید و امید این را دارم که پس از شهادت من سنگر مرا خالی نکنید و اسلحه مرا بر زمین نگذارید و از شما برادر کوچکم میخواهم تا راه من و سایر شهدا را ادامه دهی و به دیگر برادرانم نیز بفهمانی تا در آینده پیرو اسلام و قرآن باشند.

و اما تو ای خواهرم امیدوارم که با حجاب خود بر دین اسلام پایدار بمانی و زینبوار حامل پیام شهیدان راه حق و فضیلت باشی.

پروردگارا من برای این مملکت و امام امت شهیدپرور و مظلوم ایران کاری نکردهام، خدایا خود این خدمت کم و ناقابل مرا قبول کن و مرگ مرا شهادت در راه خودت قرار ده.

خدایا این خدمت شرعی که وظیفهام بود تا جایی که توان در بدنم داشتم انجام داده و هدفی جز رضای تو و اعتلای کلمه حق ندارم.

پروردگارا بارالها اگر هزار ضربت بر فرق من فرود بیاید و با این وضع کشته شوم بهتر است تا در بستر بیماری بمیرم.

بارالها این گامهای مستقیم ما را در دفاع از آرمانهای جمهوری اسلامی ایران تا مرحله شهادت استوار گردان و خدایا ما را به حال خویش رها مکن.

خدایا یاریمان کن تا آنچنان باشیم که مورد رضای تو باشد و برای تو زندگی کنیم و برای تو بمیریم.

بارالها از گناهان ما درگذر همانا تویی که بخشنده و مهربانی.

از شما پدر، مادر ، برادران و همه بستگانم در این لحظات آخر میخواهم که امام را تنها نگذارید و همیشه برای امام دعا کنید و نیز از همه کسانی که وصیتنامه مرا میخوانند یا میشنوند میخواهم که راه من و دیگر شهدا را ادامه دهند.

پدر و مادرم، من 2 ماه روزه ماه مبارک رمضان که در جبهه بودم قضا دارم و الحمداله فرایض دیگر خویش را کماکان بجا آوردهام لذا از شما میخواهم قضای این 2 ماه را برایم بجا آورید.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

66/4/3 لشگر 17 علی ابن ابیطالب گردان علی ابن ابیطالب


منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده