نمی خواهم شرمنده مادرم حضرت زهرا(س) باشم
نوید شاهد استان مرکزی، سرباز تكاور شهيد علي مولايي يكي از هزاران آزادگان پاك باخته انقلاب اسلامي بود. او در بیست فروردین سال 1339 در شهرستان تفرش در يك خانواده مذهبي ديده به جهان گشود و در دامان پر مهر و محبت مادر و تحت سرپرستي پدر كشاورزش دوران كودكي را طي كرد تا آن زمان كه دوران تحصيلات او فرا رسيد ايشان دوره ابتدائي و راهنمايي را پشت سر گذاشت و وارد هنرستان گرديد و همزمان با اوج گيري انقلاب به فعاليت پرداخت و با شركت خود در راهپيمايي ها و غيره در حد توان خود به پيروزي انقلابش كمك كرد.
با شروع جنگ تحميلي با آنكه سال چهارم هنرستان را طي مي كرد عازم جبهه هاي نور عليه ظلمت گرديد و پس از بازگشت مجدد به ادامه تحصيل مشغول شد اما از انجا كه روح بلند پرواز و ايمان استوار او را لحظه اي آرام نمي گذاشت مجدداً براي دومين بار در دي ماه سال 61 به مدت 3 ماه به جبهه هاي جنوب عازم گرديد كه در اين مدت او مسئول تخريب مين بود. سرانجام در عمليات والفجر شركت نمود و از ناحيه سينه و دست و پا مجروح گشت و بعد از بهبودي كامل پس از چند ماه در مهرماه سال 62 خود را برای خدمت سربازي معرفي نمود.
علی مولایی پس
از اعزام به كرمان دوره سه ماهه آموزشي خود در آنجا طي كرد و سپس به پيرانشهر
معرفی شد و او در آنجا 12 ماه مشغول نبرد با متجاوزين بعثي و
دموكراتهاي مزدور شد.
علی در آخرين مرخصی که آمد سفارشهاي زيادي به والدين خود نمود گويي مي دانست كه ديگر برنمي گردد زيرا هر كسي به مهماني خدا برود نظر به وجه الله مي كند.
شهيد علي مولايي در ششم ابان سال 1363در يكي از عملياتي كه براي شناسائي رفته بودند در اثر برخورد خمپاره به شهادت رسید.
شهيد علي مولايي هميشه سخنش آن بود اگر قرار است روزي مرگ مرا ملاقات كند آروز آن را در جبهه هاي نور به آغوش بگيرم و سرافراز جانم را تسليم كنم تا در آخرت شرمنده مادرم زهرا (س) و سرورم حسين (ع)نباشم و به حق كه به آرزوي ديرينه اي خود رسيد و خون پاكش خط سزخي بر جبهه هاي سردشت كرمان جاري نمود كه هم اكنون توسط ساير مشتاقان منتظر شهادت دنبال نمي شود روحش شاد و خاطرش گرامي و جاويد باد.
منبع اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی