من آگاهانه و مشتاقانه به سپاه آمدم و اين افتخار من است
نوید شاهد استان مرکزی،شهيد ولى الله عرب در هشتم آذر 1344 ، در شهرستان اراک به دنیا آمد. پدرش عزت الله، پرده و کرکره ساز بود و مادرش صدیقه نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. سال 1364 ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. سوم بهمن1365 ، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
بسم الله الرحمن الرحيم
وصيت نامه شهيد ولى الله عرب
خدايا به من يك مجاهدت على گونه و يك شهادت حسين وار عنايت كن گرچه نالايقم .
من از برادران ديگر مى خواهم كه راه ما شهدا را ادامه دهند .
در اين جهان آرامش قلبى دارم كه دنيا و آخرت را كه خداوند وعده داده به آن مشتاقترم تا به اين دنياى پر فريب و ريا . اميد است كه با شهادتم به نور برسم .
حمد بيكران خداى لا شريك له را كه در اين عمر كوتاه مرا با اسلام مأنوس گردانيد و درود و سلام بر بنده و رسول پاك او محمد (ص) كه با آئين الهى كه از جانب خدا آورده رستگارى را بر بندگان خدا به ارمغان آورده . شكر خدا را از اينكه با ايمان به او از تاريكيها بيرون آمدم .
« اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» پروردگارا من كه هنوز به نور نرسيده ام اميدم به توست تا بلكه با شهادتم (فى سبيل الله) به نور برسم و در جوار رحمت تو در آخرت با حسين (ع) محشور گردم آخر من راه حسين را برگزيده ام آن هم آگاهانه.
و سپاس خداى رحمان و رحيم را كه نعمت انقلاب اسلامى را نصيبم گردانيد تا اسلام راستين را ببينم و حمد بيكران خداى را كه مرا به سپاه اسلام آورد . شكر يگانه هستى را كه پس از گذشت زمانى يك مراد ، يك رهبر، يك ولى امر ، يك پيرو على ، يعنى امام خمينى را نصيبم گردانيد . من آگاهانه و مشتاقانه به سپاه آمدم و اين افتخار من است.
خدايا به من يك مجاهدت على گونه و يك شهادت حسين وار عنايت فرما اگر چه نا لايقم .
« كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ۗ وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً ۖ وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ »هر نفسى در عالم رنج و سختى مرگ را مى چشد و ما شما را به بد و نيك مبتلا كرده ایم .
خوب پدر و مادر : شما در حال آزمايش الهى هستيد اميدوارم امانتى را كه خداوند در اختيار شما گذاشته بود شما از اين امانت كه خداوند مى خواهد از شما بگيرد اميدوارم كه اصلا ناراحت نشويد و امانت خداوند را دو دستى تقديم كنيد .
پدر و مادر و تمام خانواده ام شما بدانيد كه اين نبرد را كه من در آن رفته ام اگر جسدم را نديديد اصلا ناراحت نشويد زيرا كه روح من آن موقع پيش حسين و ياران است .
خدايا تو گواه هستى كه ما فقط يك هدف داريم آن هم تو هستى و نيز مى دانى ما بخاطر تو به اين جنگ آمده ايم من از برادران ديگر مى خواهم كه راه ما شهدا را ادامه دهند .
برادران سپاه و بسيج شما بسى بارهاى سنگين را بر دوش داريد كه بايد به همه آنها عمل كنيد.
مردم شريف شما نيز به بسيج كمك كنيد و جوانانتان را به جبهه ها بفرستيد تا بتوانند خون ما شهدا را حفظ كنند و هر چه زودتر اين كفر و كافران را از بين ببرند و همچنان اسلام و قرآن را در ايران رواج دهند و همه مردمان را به طرف اسلام بكشند . خداوندا اميدوارم مردانمان راه حسين (ع) و زنانمان راه زينب (س) را پيش گيرند .
پدر و مادر و برادران و خواهر عزيزم : اميدوارم در عزاى من هرگز گريه نكنيد چون با گريه شما دشمن اسلام شاد مى شود و براى بار ديگر مى گويم كه در عزاى من گريه نكنيد ( و اگر گريه مى كنيد در جمع گريه نكنيد) .
پدر و مادر براى من ده روز روزه بگيريد .
پدر و مادر و تمامى دوستان و آشنايان از شما مى خواهم كه هيچ وقت پشت امام عزيز را خالى نكنيد .
از خواهران مى خواهم كه حجاب خود را رعايت كنند چون حجاب شما از شمشير من برنده تر است .
از همسايگان مى خواهم اگر به آنها بدى كرده ام مرا ببخشند .
خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگه دار.
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی