توصیه شهید آقایی به صبوری
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید غلامعلی آقایی بیست و نهم آبان سال 1340 در روستای طیب آباد
خمین و در خانواده ای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. از ابتدا پدر و مادر همت
گذاشتند که از او دلاور مردی بسازند که شیر روز باشد و زاهد شب و برای
اسلام فردی مفید باشد.
تحصیلات خود را تا پایان دوره ابتدایی در زادگاهش به اتمام رسانید. دوران جوانی و نوجوانی اش را در همان روستا و همراه خانواده گذرانید. روستا زاده بود و با واژه سختی و مشکلات آشنا بود. درد مردم روستا را از نزدیک دیده بود و لمس کرده بود و درد آن ها را درد خود می دانست و در حد توانش برای رفع مشکلات مردم می کوشید.
شهید آقایی در معنویت و فضیلت، انسانی فرهیخته بود در زمان مبارزات مردمی علیه رژیم ستم شاهی حضوری فعال داشت در امور کشاورزی به پدر خویش کمک می کرد. هم به کارهای فرهنگی و مبارزاتی خود می پرداخت و هم در کارهای روزمره و امر معاش، وقت می گذاشت. برای یافتن شغل مناسب به شهر تهران مهاجرت کرد و در سال 1358 ازدواج نمود.
با آغاز جنگ تحمیلی فصل جدیدی در زندگی غلامعلی باز شد و در راستای دفاع از وطن به خدمت مقدس سربازی اعزام شد.
شهید غلامعلی آقایی پس از طی کردن دوره آموزشی به عنوان سرباز ژاندارمری به هنگ مرزی خسروآباد رفت تا ایفای نقش کند و ادای دین،او هشتم آبان سال 1359 هنگام درگیری با دشمن بعثی به فیض شهادت نایل آمد. پیکر مطهرش را به تهران برده و در گلزار شهدای تهران به خاک سپردند.
فرازی از وصیتنامه شهید
خيلي خوشحالم و سربلندم كه توانستم به درجه بالاي شهادت برسم و خودم را جزء سربازان آقا امام حسين (ع) بدانم براي اسلام و وطنم با سربلندي جنگيدم و جلوي گلولههاي دشمن سينه سپر كردم تا بتوانم كمك كوچكي به دين اسلام كرده باشم و از خداوند متعال شب و روز سپاسگزاري ميكنم و اميدوارم كه دين اسلام تا ظهور حضرت صاحبالزمان (عج) ادامه پيدا كند و تمام مردم عزيزم را به راه راست هدايت كند. از پدر و مادر عزيزم و خواهران گرامي خود و همسر بردبارم ميخواهم كه مثل حضرت زينب (س) صبور و بردبار باشند و با صبر و تحمل خود مشت محكمي به دهان دشمن بزنند و روح مرا شاد كنند و در آخر از تمام ملت عزيزم ميخواهم كه نگذارند دشمنان اسلام در درون آنها نفوذ كنند و محكم و استوار باشند و راه ما را ادامه دهند .
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی