زندگینامه شهید حسین آقاباقری
نوید شاهد استان مرکزی، شهید بزرگوار آقاباقری از سال 1357 تا زمان شهادت (65/11/07) شرکت مستمر و فعالانه در نماز جماعت و جمعه و راهپیمایی ها و تظاهرات داشتند از جمله فعالیتهای شهید احداث یک واحد کتابخانه در مسجد آیت الله طالقانی مرزیجران و شرکت مداوم و صرف . اغلب اوقات خود را در پایگاه ، نفوذ شهید در خانواده خود بسیار بود به طوری که چنان چه حرفی و نصیحتی می کرد اهل خانواده بدون قید و شرط حرف او را پذیرا بودند.
شهید آقاباقری راه را آگانه انتخاب کردند و قبل از اتمام تحصیل با درک موقعیت جنگ به صورت بسیجی روانه جبهه های حق علیه باطل گرید. و به دنبال آن به دلیل نیاز جبهه ها ی جنگ به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد و به صورت مشتاقانه و داوطلبانه بر اساس اعتقادات و احساسات مذهبی و دینی به عنوان وظیفه و پاسداری از اسلام ناب مهدی(عج) مجدداً عازم نبرد علیه کفر گردید.
شعید در طول عمر با برکت خود کمک فراوان به بیماران و مستضعفان می کرد . وقتی افراد بی بضاعت جهت درمان به بیمارستان ها می برد مخارج درمان آنها را پرداخت می نمود . شهید آقاباقری سه بار در جبهه های نبرد حق علیه باطل شرکت نمودند : الف : در عملیات رمضان در گروهان ضد زره(آرپی چی زن) ب : در منطقه گیلانغرب به عنوان مسئوا قبضه خمپاره 800. ج: در عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه به عنوان پیک فرماندهی( در خط مقدم).
شهید عزیز عضو رسمی سپاه اراک بود که در اعزام به لشکر علی ابن ابی طالب به عنوان مسئول شعبع دفتر قضایی سازماندهی و انجام وظیفه می نموده است . سرانجام در تاریخ 65/11/7 حین عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه بر اثر درگیری با دشمن و اصابت ترکش بهناحیه سر به درجه رفیع شهادت نائل آمده است در کودکی فردی متواضع . نسبت به دوستانش ایثار و گذشت و رافت خاصی داشت . باپدر و مادر و اقوام ، مهربان و با تقوا بود . دوران نوجوانی را به تحصیل علم و شرکت در جلسات قرائت قران و مجالست با روحانیت اهل علم گذراند.
در هنگام پیروزی انقلاب و بعد از آن تمامی زندگی اش مصروف پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی نمود. از لحاظ اخلاقی در برابر مسائل و مشکلات بسیار صبور و شکیبا بود، از لحاظ عاطفی و مسائل دینی و دستورات الهی بسیار حساس و عامل بود.
از جمله کتاب هایی که شهید مطالعه می کرد کتب استاد شهید مطهری ، مجلات مکتب انقلاب و تفسیر المیزان علامه طباطبایی، کتب شهید عبدالحسین دستغیب. نهج الفصاحه و نهج البلاغه. تمامی گفته ها ، اعمال و کردارش برای خانواده خاطره بود .رئوف و مهربان و متواضع و برخورد کاملاً اسلامی.
مشکلات خانوادگی خود و اقوام و نزدیکان را با روی باز و صبر و شکیبایی خاصی حل می نمود و به آنها احترام فوق العاده می گذاشت.
از سن 12 سالگی فعالیتهای نامبرده شروع شد . و در هنگام پیروزی انقلاب و قبل از آن دستورات و پیام های امام امت را نشر و توزیع و جلسلا خصوصی به اتفاق رفقای انقلابی داشتند در سطح ایده ال به طوری که می گفت ای امام با آن همه بزرگی ات در دل کوچک من جای داری. اگربه وصیت نامه شهید مراجعه شود ملاحظه می گردد از ابتدا تا پایان سخنش امام بود . و طرفداری از ایشان.
روحانیت راطبیب معنوی انسان می دانست . شهید ما پاسداربود و به همین دلیل می گفت تقدس و معنویت سپاه بالاتر از آن است که در وصف بگنجد. به جبهه رفت تا به ندای هل من ناصر " حسین زمان پاسخ گوید و وظیفه شرعی خویش را انجام دهد.
از مسلمانان جاهل و عالمان بی عمل و منافقان از خدا بی خبر رنج می برد . سفارش به تقوا و پرهیزگاری می نمود و اصرار داشت حتماً گوش به فرمان امام امت باشیم و دستورات الهی او را اطاعت کنیم.
توسط برادران سپاه از شهادت شهیدمان باخبر شدیم . دچار نگرانی بسیار شدیدی گردیدی زیرا اینان ذخیره ها و امیدهای انقلابند و حیف است به این زودی گل وجودشان پرپر گردد. بعد از شهادت شهیدمان ، خداوند را بهتر لمس نمودیم. انقلاب ، جبهه و معنویت اخلاقی بیشتری برای ما نمایان گریدید .
از همرزمان شهید: شهید علی مقدسی پور ، حسین شمسی ، دادستانی
پیام شهید: برای ملت خدمتگزاری واقعی قران و اسلام باشید . از تفرقه بپرهیزید و به حق الله تمسک جوئید، که رمز پیروزی در آن است.