از دید او شهادت نهایی ترین مرحله تکامل بشر است
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید علیاکبر خادمی بیست و پنجم شهریور 1338 در شهرستان محلات به دنیا آمد. پدرش عباسعلی، فروشنده بود و مادرش صدیقه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. هفدهم اردیبهشت1361 در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
متن وصیت نامه:
بسم الله الرحمن الرحیم
رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ اِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً اِنَّکَ اَنْتَ الْوَهَّابُ
پروردگارا پس از آن که ما را هدایت کردی دلهایمان را دستخوش انحراف مگردان و از جانب خود رحمتی بر ما ارزانی دار که تو خود بخشایشگری.
ای خدا تو را میپرستم زیرا که شایسته آنی نه آن که چشم داشتی به بهشت داشته باشم و یا ترس از جهنم فقط تو را به خاطر آن که شایستهای میپرستم.
سخنی با پدر و مادر
در ابتدا چند سخنی با پدر و مادرم دارم. از شما میخواهم که مرا به خاطر
رنجها و زحمات فراوانی که برایم کشیدهاید، ببخشید. میدانم که خیلی
برایم رنج و زحمت متحمل شدهاید. از زحمات پدرانه و مادرانه شما عزیزان
قدردانی میکنم و از خدا میخواهم که به شما اجرش را بدهد و دیگر این که
پدر و مادر گرامیام از این که این فرزند ناقابل خود را در راه خدا و به
خاطر اسلام و مسلمین و امنیت کشور اسلامی از دست دادهاید، ناراحت نباشید و
گریه و آه و فریاد سر ندهید که روح مرا آزرده و دوستان را ناراحت و دشمنان
را خوشحال میکند.
سخنی با برادران و خواهران
همچنین از برادران و خواهران خودم میخواهم که مرا حلال کنند و اگر خطایی از طرف این برادر کوچکتان رخ داده است، شما با لطف و بزرگی خود ببخشید و از تمام اقوام و بستگان برادران و خواهران عزیزم من با آگاهی و اختیار کامل این راه را انتخاب نمودهام و مانند سرور شهیدان جان ناقابل خود را فدای اسلام و انقلاب خونبارمان کردم البته تن بنده در مقابل سروران و بزرگانی چون شهید مظلوم دکتر بهشتی و رجائی و باهنر و مطهری و مفتح و دستغیب و مدنی و دیگر شهدای راه اسلام مانند قطرهای در مقابل دریا میباشد و نمیتوانم ادعایی داشته باشم. ولی از شما میخواهم که راه مرا ادامه دهید که سعادت در این راه میباشد. توصیه دیگر من به خواهران مهربانم این است که بعد از مرگ من صبر و پایداری داشته باشند و زینب(س) وار پیام مرا به تمام مردم برسانند و همانند سرور بانوان اسلام درس تقوا و پرهیزگاری و صبر را از او بیاموزند.
سخنی با ملت شهید پرور
از شما ملت شهید پرورمان میخواهم که هرگز امام بزرگوار و روحانیت عزیز و یاوران امام را در همه حال فراموش نکنید و برای سلامتی آنها خصوصاً رهبر عظیم الشان همیشه بعد از نماز دعا کنید و از خداوند بخواهید که او را تا ظهور حضرت مهدی(عج) حفظ و نگهداری نماید زیرا او حسین(ع) زمان ماست و بدانید که تاریخ در حال تکرار شدن است. پس در این صورت من خدا را شکر میکنم که مرا به آرزوی خود که توفیق شهادت در راه او میباشد، نائل گرداند.
اکنون که این وصیتنامه را برایتان مینویسم ساعت 11:30 شب میباشد و بعد از تلاوت دعای توسل این چند جمله را برایتان نوشتم و این را هم بگویم که بنده داوطلبانه در گروه تخریب ثبتنام کردم و قرار است که در آینده خیلی نزدیک در عملیات جنگی شرکت کنم. دوستان خوب و عزیزم نگوئید که اکبر هم بیجهت از بین رفت، دقت کنید انسان خلق نشده است که مدتی مانند حیوانات بخورد و بیاشامد و دلش را به زرق و برقهای دروغین دنیا خوش کند و بعد از مدتی بدون بهره و پاداش از دنیا برود، بلکه انسان به وجود آمده که مدتی در این جهان پهناور زندگی کند و در ضمن زندگی عادی رشد کند و به تکامل برسد و در آخرین درجه رشد و کمال به معبود خود که الله میباشد بپیوندد و بدانید که شهادت در راه اسلام نهاییترین مرحله تکامل بشر میباشد.
والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته.
مورخه 1360/12/20
دستنوشته شهید
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی