زندگینامه شهید سیدحسن قریشی؛
چهارشنبه, ۰۷ دی ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۱۱
دوست و همرزم شهید سیدحسن قریشی در خاطرات خود می‌گوید: «باتقواترين خانواده‌ای كه ما در محل می‌شناختيم خانواده آقاسيد بود، در آن زمانيكه اسلام واقعاً در غربت بود، اين خانواده سهم بسزائي در جهت هدايت بچه‌هاي محل به عهده گرفته بودند و همه محل هم احترام ويژه‌ای برای آنان قائل بودند و انصافاً خداوند محبت اين خانواده را در همه افراد اهل محل انداخته بود.»

به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید سید حسن موسوی در دهم مرداد ماه سال 1339 در شهر اراک متولد شد و در يک خانواده مذهبی، پرورش يافت. از همان كودكی، انس با قرآن و عشق به اهل بيت (ع) در اعماق جانش ريشه دواند؛ نور قرآن و ايمان به سيرت و صورت او شعاع افكند و موجبات كمال روحی و معنوی او را فراهم كرد. تحصیلاتش را تا پایان دوره کاردانی در رشته مکانیک ادامه داد.

آن زمان که اسلام در غربت بود

یکی از دوستانش می گوید:

 اوايل انقلاب بود با  سيد حسن  از مسجد بيرون آمديم و همراه با مردمي شديم كه مشغول تظاهرات بودند. در اين هنگام ماموران سر رسيدند و هر كدام از سمتي فرار كرديم. سيد حسن  داخل دالان تاريك و متروكي شد كه خيلي ترسناك بود ؛ ماموران كه دنبال او بودند ، ترسيدند وارد دالان شوند! فقط گاز اشك آوري انداختند و رفتند

به سراغ  سيد  كه رفتيم ، چشمانش از شدت گاز اشك آور ، ورم كرده بود ، آتشي روشن كرديم تا به حالت اول باز گردد. نگاهي به اطراف خود كردم لحظه اي رعب و هراس به جانم افتاد!; آن دالان واقعاً ترسناك بود ، ماموران حق داشتند بترسند! بي باكي سيد  جاي تحسين داشت اگر به بهانه او نبود من هرگز پا در آنجا نمي گذاشتم!

با تقواترين خانواده اي كه ما در محل مي شناختيم خانواده  آقاسيد بود، كه خيلي مطرح و شناخته شده بوده و از پيشروان مسائل مذهبي محل بودند ، بخصوص پدر بزرگوار ايشان ، كه سهم بسزايي در فراگيري و آشنايي بچه ها با قرآن و اسلام داشتند ، در آن زماني كه اسلام واقعاً در غربت بود ، اين خانواده ، سهم بسزائي در جهت هدايت بچه هاي محل ، به عهده گرفته بوند و همه محل هم احترام ويژه اي براي آنان قائل بودند و انصافاًخداوند محبت اين خانواده را در همه افراد اهل محل انداخته بود.

ما هم كه بچه و كم سن وسال بوديم به برخوردهاي متين و منطقي و خوشرويي اين خانواده ، علاقه مند بوديم و گرايش خاصي به آنان داشتيم. بعد از انقلاب نيز ، همين خانواده محور حركتي بودند براي ساير خانواده ها و همه محل و مسجد  حاج ابراهيم  كه در واقع ، مسجد بسيار پر تحرك و پر جنب و جوشي بود.

با شروع جنگ به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي درآمد و تا لحظه عروج جاوداني خويش با تمام وجود در خدمت اين نهاد مقدس بود.در عرصه مبارزه ، با قبول مسئوليت هاي مختلف از جمله تبليغات ، مهندسي و ... خدمات شايان توجهي به جبهه نمود و موجبات رضايت الهي را براي خود فراهم كرد ؛ هرجا كه قدم مي گذاشت و دست به هر كاري كه مي زد ، منشاء تحول و خير و كمال مي شد. در پشت جبهه ، با معرفي حماسه سازان جنگ و مقايسه جبهه هاي نور و ظلمت ، جوانان را به شركت در مبارزه و پيوستن به كاروان عاشقان حسيني ، تحريك و تشويق مي نمود.

او پس از سال ها خدمت صادقانه هنگامی که فرماندهی سپاه ساوه را بر عهده داشت و برای سرکشی به نیروها در معیت شهید ناصری(فرمانده گردان ولی عصر(عج)) در جبهه بود در منطقه شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره در یکم دی 1366 به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید در گلزار شهدای شهر اراک به خاک سپرده شد.

 

منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده