چهارشنبه, ۰۷ دی ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۴۰
شهید «محمد فرخی» در وصیتنامه‌اش می‌نویسد: «من در سنگر صنعت و تولید کار می‌کردم و درک کردم که باید به سپاه ملحق شوم و این بود که به سوی سنگر اصلی، یعنی به جبهه‌های حق علیه باطل، شتافتم و به ندای (هل من ناصر ینصرنی) نائب امام زمان خمینی کبیر لبیک گفته و راهم را انتخاب کردم».

به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید محمد فرخی سال 1336 در دهکده ده سفید از توابع شهرستان خمین به دنیا آمد. او در کودکی قرائت قرآن را فرا گرفت. در پانزده سالگی به تهران رفت و در کارگاه آهنگری به کار پرداخت.

دوستانش او را به خوش قلبی و امانتداری می‌شناختند. او که می‌خواست رابطه‌اش با قرآن برقرار بماند، در محله هیئت قرآن خوانی تشکیل داد.

از سنگر صنعت و تولید تا سنگر دفاع از وطن

جلسات قرآن دوستان همدل و هم فکر را با یکدیگر پیوند داد. بدین وسیله آنان از اخبار سیاسی و جنایاتی که شاه به آن دست می‌زد، آگاه می‌شدند.

محمد چندین بار توسط مأموران رژیم پهلوی تحت تعقیب قرار گرفت تا آن هنگام که اراده پولادین مبارزان مسلمان و رهبری خستگی ناپذیر امام خمینی بار انقلاب را به سر منزل مقصود رسانید و پایه های حکومت خودکامه فرو ریخت. او در سال 1357 ازدواج کرد و صاحب یک پسر و دو دختر بود.

از سنگر صنعت و تولید تا سنگر دفاع از وطن

پاسدار شهید محمد فرخی تنها راه دفاع از ثمرات و آرمان های انقلاب را ایستادن در برابر سیاه کاری های گروهک ها و ضد انقلاب، می دید. از این رو جذب سپاه شد. در جبهه های نبرد حق علیه باطل حضور یافت و به هنگام عملیات، سربازی وظیفه شناس بود.

در عملیات طریق القدس به عنوان فرمانده گروهان در گردان عاشورا از تیپ 25کربلا در صف شیرمردان جبهه بستان بود. آنان که با در اختیار گرفتن تنگه چزابه در عمق جبهه دشمن، ارتباط شمال و جنوب را در اردوگاه خصم قطع کردند و این ضربه بزرگی بر صدام بود.

از سنگر صنعت و تولید تا سنگر دفاع از وطن

عملیات به تمامی اهداف خودش دست یافت. او در دوم دی ماه 1360 در این جبهه به شهادت رسید و مرغ روحش، خونین بال به سوی جایگاه قدوسیان و مقربان بارگاه الهی پرواز کرد و به برادر شهیدش علی پیوست.

پیکر مطهر شهید در زادگاهش به خاک سپرده شد.

 

از وصایای شهید:

(( . . . برادران و خواهران عزیز!

رفتن من به جبهه از روی غرور نبود؛ بلکه فقط وظیفه شرعی و اسلامی بوده و هست.

من، در سنگر صنعت و تولید کار می کردم و درک کردم که باید به سپاه ملحق شوم؛ و این بود که به سوی سنگر اصلی، یعنی به جبهه های حق علیه باطل، شتافتم و به ندای (هل من ناصر ینصرنی) نائب امام زمان خمینی کبیر لبیک گفته و راهم را انتخاب کردم.

خانواده ام!

از شما می خواهم، فرزندی بزرگ کنید که هر لحظه اسلام و قرآن یاری خواست، به کمک آن بشتابد و جزو سربازان اسلام و یاری دهنده دین خدا باشد. ))

از سنگر صنعت و تولید تا سنگر دفاع از وطن

منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده