مینها هنوز هم شاهد میطلبند
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید مرتضی بیدقدار را میتوان نسل دوم انقلاب نامید. نامش را پدر مرتضی نامید و شهرتش هم بیدقدار بود. در سیام شهریور ماه سال 1358 در روستای قشلاق از توابع شهرستان ساوه و در خانوادهای مذهبی و انقلابی و روستایی دیده به جهان هستی گشود. لذت دیدن روی پدر و مادر برایش از همهی لذتهای دنیایی بهتر و شیرینتر بود. او در طول عمر شریفش اتفاقات تلخ و شیرین زیادی را تجربه کرده بود.
یک سال پس از انقلاب شکوهمند اسلامی به دنیا آمد و در شرایط روزهای تلخ جنگ تحمیلی رشد کرد و در همان سالها بود که پای به مدرسه نهاد و توانست در دبستان روستا تا پایان دوره ابتدایی درس بخواند. هشت سال جنگ را در همان سالها دیده بود. جنگ که تمام شد، رحلت امام(ره) داغی سخت بر دلش انداخت و او و همه مردم ایران را عزادار کرد. حالا سالهای سازندگی بود و میبایست خرابیهای پس از جنگ را درست کرد. او به عنوان کشاورز در کنار پدرش فعالیت میکرد.
مرتضی پسری آرام و متین و با ادب بود. این ادب را از خانوادهاش فرا گرفته بود و مراقب رفتار و کردارش با مردم روستا بود. از همین جهت همهی کسانی که با او ارتباط داشتند دوستش داشته و برایش ارزش قائل بودند. زمان خدمت سربازیاش بود. اما از جنگ خبری نبود. پدر و مادرش او را از زیر قرآن رد کرده و آب هم پشت سرش ریختند. به لشکر 23 تکاور نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران رفت تا خدمت سربازیاش را انجام دهد. در منطقهی موسیان بود که ناگاه بر روی مین به جا مانده از زمان جنگ رفت و به درجهی رفیع شهادت نائل آمد. پیکر بیجانش را پس از چند روز به شهرستان ساوه آوردند و پس از وداع با خانواده در گلزار شهدای این سامان در کنار شهدای هشت سالهی جنگ تحمیلی به خاک سپردند تا در جوار رحمت الهی آرامش داشته باشد.
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی