برگی از زندگی سرباز شهید «عباس بهرامی»
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، در تدارک شب عید بودیم و منتظر این که سال تحویل شود، گردگیری منزل تمام شد و خانه را برای یک اتفاق بزرگ و مهم آماده و مرتب کردیم. همهی اقوام و دوستان در شب عید منزل ما جمع شده بودند، لباسهای نو، لباهای خندان و دلهای از غم فراری و شاد. همه چیز برای یک اتفاق مهم مهیا بود، فکر میکردیم که این اتفاق مهم تحویل سال 1348 است. لحظاتی نگذشت که اتفاق بزرگ خانوادهی ما افتاد خدا در روز عید عیدی من و خانوادهام را با تولد این کودک داد. او هدیهی الهی بود برای خانواده، پس باید از این هدیهی الهی به بهترین شکل مراقبت میکردیم. غلامعباس متولد شد.
دوران کودکیاش را در کنار پدر و مادر سپری کرد و همراه ایشان به یادگیری و آموزش احکام و شرعیات و مبارزه با سختیهای زندگی پرداخت. عباس داشت بزرگ میشد و باید راهی را برلای درست زندگی کردن انتخاب کند و او با اراده و انتخاب خویش قدم در راهی گذاشت که افتخار ایران شود و قهرمانی از قهرمانان بیشمار جبهه و جهاد و شهادت گردد. دوران تحصیلش برابر شد با انقلاب اسلامی و مبارزات مردم با عمال رژیم ستمشاهی. او تنها 9 ساله بود.
انقلاب که پیروز شد به درسش ادامه داد تا فرد موثری در کشور باشد و در حین تحصیل کار هم میکرد تا خرج زندگیاش را در آن دوران جنگ و سختی در بیاورد و باری بر دوش خانواده نباشد. سن و سالش به رفتن و جنگیدن نمیخورد و چند باری هم که میخواست به جبهه برود با مخالفتهای زیادی روبرو شد امااز آن جایی که شهادت خود به سراغ اهلش میآید و زمان و مکان برایش مهم نیست راهی خدمت سربازی شد. در این مدت جنگ تمام شده بود و پیر خمین و رهرو راه حسین(ع)، امام خمینی(ره) نیز به دیدار معبود رفته بود.
در منطقهی سرپل ذهاب مشغول به خدمت شد و در سپاه اسلام خدمت میکرد. کارشان خنثی کردن مینهای دشمن بود که در زمان جنگ توسط بعثیها کاشته شده بود. یک روز در حین خنثی کردن همین مینها بود که یکی از آنها منفجر شد و در هفدهم اردیبهشت ماه سال 1369 غلامعباس به دیدار مولایش حسین(ع) شتافت. پیکر مطهر شهید در زادگاهش به خاک سپرده شد.
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی