دوسال عشق بازی با خدا در جبهه
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید حسین اروجی در هفتم بهمن ماه سال 1345 در شهر تلاش و ایمان، ساوه و در خانوادهای مذهبی قدم به جهان هستی گذاشت. با مهربانی با مردم برخورد میکرد و این آداب و اخلاق را هم از خانوادهاش آموخته بود. به گونهای شده بود که از او به عنوان الگویی برای تربیت فرزندانشان یاد میکردند.
همه دوستش داشتند و از زمانی هم که با اسلام، علوم دینی و قرآنی آشنا شد و در مساجد و محافل دینی و قرآنی شرکت میکرد، این محبوبیت بیشتر و بیشتر هم شد. نامش را حسین گذاشتند، تا مرید مرام مولایش حسین(ع) باشد و زندگیاش را بر مدار مکتب سرخ امام حسین(ع) بسازد. سالهای کودکی را با رشد دینی و حال و هوای معنوی محیط زندگی سپری کرد.
در هفت سالگی برای کسب علم و دانش به مدرسه رفت. سال سوم راهنمایی را هم با موفقیت به پایان برد. هشت سال روح و جانش را با آموختههایش صیقل داد و روح تازهای از علم و دانش در رگهایش جریان گرفت. در دوران دفاع مقدس حماسههایی که فرزندان این مرز و بوم در جبهههای نبرد از خود به یادگار گذاشتند، دل او را شیدایی کرد. وقتی جوانان خوب شهر دستهدسته راه جبهه را پیش میگرفتند، او هم تحمل ماندن در شهر را نداشت.
دلش بی قرار جبههها شد و در سال 1361 در بسیج نامنویسی کرد. آموزشهای رزمی و نظامی را در پادگان 21 حمزه سید الشهداء(ع) در تهران دید و به جبهه اعزام شد.
دو سال به طور متناوب با عشق و علاقه در جبهه ماند. قبل از عملیات خیبر، بر اثر انفجار خمپارهای به شدت مجروح شد. سرانجام درخت شاداب نوجوانیاش به خزان نشست و با چابک سواران دشت عشق همراه شد. 16 آذر به آخرین مرخصی میرود، عملیات کربلای 6 که شروع میشود از 3 یا 4 روز قبل برای شناسایی به اتفاق دوستش که تیر خورده میروند.
به آنها اطلاع میدهند که عملیات لو رفته است وقتی سربازها را رد میکند. آخرین فرد بود که بر اثر خوردن ترکش خمپاره زخمی شده بود و بعد به سربازها گفته بود که به مادرم بگویید که من شهید شدم نه اسیر. پیکر مطهرش را در شهرستان ساوه در گلزار شهدا و در کنار دیگر یارانش به خاک سپردند.
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی