میخواهم مانند امام حسین(ع) تشنه لب شهید شوم
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید سعید غیاثی در دوازدهم آبان ماه 1344 در روستای غیاث آباد از توابع فراهان به دنیا آمد. او در خانوادهای روستای و کشاورز رشد کرد و از کودکی با کار و تلاش آشنا بود. از کودکی علاقه بسیاری به خانواده مخصوصاً پدر و مادر و اسلام داشت. دوران تحصیلات ابتدایی را در روستا و پس از آن تا اخذ دیپلم هنرستان در اراک سپری نمود. از دوره هنرستان با عضویت در بسیج سه مرحله به جبهه اعزام شد.
با شرکت در کنکور در رشته مهندسی مکانیک دانشگاه اراک پذیرفته شد. مدتی از اشتغال به تحصیل ایشان نگذشته بود که به عضویت سپاه در آمد و از سوی سپاه عازم جبهه نبرد حق علیه باطل شد. در مرحله آخر به عنوان معاون گروهان در گردان قمر بنیهاشم(ع) از لشکر 17 علی بن ابیطالب(ع) در حال خدمت بود که در عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه در دوازدهم بهمنماه سال 1365 بر اثر اصابت ترکش به سرش به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید در زادگاهش به خاک سپرده شد.
وصیتنامه:
اعوذ باالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ .
در حقيقت خدا از مؤمنان جان و مالشان را به بهاى اينكه بهشت براى آنان باشد، خريده است.
سلام بر تو ای پدر و ای مادر مهربانم، سلام بر شما که این گونه فرزندان خود را در دامن پاک خویش پروراندهاید و به خدای خود هدیه میکنید. ای پدر و ای مادر! امیدوارم که مرا ببخشید و بدانید که مرگ حق است و هر کس خواه پیر، خواه جوان، روزی خواهد مرد. اما آیا بهتر این نیست که مرگ در راه خدا باشد و عاشقانه در راه خدا گام نهادن، به هدف نهایی رسیدن، او را شکر. خدا را که ما را همزمان با چنین رهبری قرار داد. رهبری که اسلام را از نو زنده کرد و یاد حسین(ع) را در دلها و خاطرهای مردم جا داد. حسینی(ع) که آموزگار شهادت است و این چنین است که درس خود را با شهادت شروع میکند و انسانها با مدرک شهادت از دانشگاهش فارغالتحصیل میشوند. راستی ما درس شهادت را از آموزگار شهادت، حسین(ع) آموختهایم و ای خدا بزرگ مرا ببخش که بندهی شاکری نتوانستم برای تو باشم و از گناهان من درگذر.
ای خدای رحمان و رحیم، مرا یاری ده تا بنده خالصی برای تو باشم و از این به بعد دشمنانت را بکوبم. ای خدای دانا و بینا، تو خود میدانی برای چه این راه را انتخاب کردهام. تو آگاهی که من با شناخت کامل و با آگاهی و با توجه به رهنمودهای امام کبیرمان، نایب بر حق امام زمان(عج)، به میدان نبرد حق علیه باطل آمدم تا به ندای هل من ناصر ینصرنی او پاسخ داده باشم و تا پرچم لا اله الا الله بر تمام نقاط زمین به اهتزاز درآید و برای تحکیم اسلام محمدی(ص) به این جهاد فی سبیل الله روانه شدم، گرچه خون بر زمین ریخته شود. چون این خون در مقابل اسلام ارزشی ندارد و ای خدا تا از من نگذری، مرگ مرا فرا نرسان و تو ای پدر و ای مادر مهربانم، از شما میخواهم که در هر حال صبور بوده و خدا را شکر کنید که این چنین افتخاری نصیب شما، ادامه دهندگان راستین راه شهیدان شده است و فقط به این بیندیشید که دنیا فانی است و آخرتی در پیش و با تو ای برادر نیز سخنی دارم.
آگاه باشید و بدانید که برادر شما آگاهانه راهش را انتخاب کرد و بدان که کسی مرا اجبار نکرد و این خودم بودم که با عشق به الله و اطاعت امر الله و امر رسولالله(ص) و لبیک به ندای حسین زمان، روانه جبههی جنگ شدم. برادر! من میروم تا دنیا بداند که دانشآموزی از پدر و مادر و درس و زندگی به خاطر خدا و قرآن و اسلام، این چنین حاضر شد مشکلات را تحمل کند. امیدوارم شما برادرانم با تزکیه نفس و اخلاق اسلامی رهرو راه شهیدان باشید و نیز مرا به خاطر خطاهایم ببخشید. نیز با شما خواهرانم، قبل از هر چیز، استعمار از سیاهی چادر شما میترسد تا از سرخی خون من. خواهرانم، حجابتان را حفظ کنید تا منافقین را به لرزه درآورید و این چنین باشید تا مرید زینب(س) باشید و نیز ای خواهر و ای برادر! نماز را کوچک نشمارید و با خلوص نیت به درگاه خدا بروید و همیشه دعاگوی امام باشید و او را تنها نگذارید. او ما را از ظلمت رهانید، او نایب بر حق امام زمان(عج) است.
از برادران انجمن اسلامی هنرستان میخواهم که در همه حال، یاد شهیدان را در خاطرهای خود داشته باشند و نگذارند خون آنها پایمال شود. اما تو ای دانشآموز و ای همسنگر، آگاه باش که سنگر تو عظیمتر از آن است که فکر میکنی. اگر تو با دیگران اتحاد داشته باشی، تو اگر خوب درس بخوانی، جرقهای است که بر سلاح من وارد میشود و تیری شتابان از درون آن بر قلب سیاه دشمنان فرود خواهد آمد. پس، از سنگرت محافظت کن و تو ای هموطن و ای امت حزبالله ایران اسلامی، قدر این امام را بدانید و رهرو راهش باشید که جز راه خمینی که همان راه حسین(ع) است، راهی دیگر نیست که انسان را به ساحل نجات برساند. او را همیشه یار و یاور بوده تا بر استکبار جهانی غالب و پیروز شوید و سایه ذلت از شما دور شود. قبل از هر دعا همیشه برای سلامتی او دعا کنید.
اما تو ای منافق آگاه باش اگر توبه نکنی و باز به خیانت کثیفت ادامه دهی، این رزمندگان هستند که انشاءالله بعد از این عملیات حلقوم تو را بگیرند و تو را نیست و نابود کنند، پس حساب کارت را بکن و یک لحظه به فردایی که در پیش داری، فکر کن.
در پایان باز هم با تو ای پدر و ای مادر سخنی چند دارم. در مرگ من به جای غم و اندوه، شادی برگزینید و از خداوند طلب آمرزش خطاهایم را بکنید و نماز و روزهی قضا شده برایم بگیرید و از دوستانم بخواهید که مرا حلال کنند و برای آمرزش من، دعا کنند. چون محتاجیم برای دعا، چه مرده و چه زنده در زندگانی. برای پیروزی در مرگ و نیز پیروزی و به جنت رفتن و به باغهایی که در آن نهرها جاری است، امیدوارم که خداوند از خطاهایم درگذرد و مرا جز شهدا و اصحاب اباعبدالله(ع) قرار دهد. بر سنگ مزارم ناکام ننویسید، چون هیچ کامی شیرینتر از شهادت نیست و با صبر خود، چنین درسی به منافقان بدهید تا بدانند که خانواده شهدا چشم و چراغ ملتند.
بدانید این راه، راه فنا شدن نیست، راه رستگاری است. امیدوارم که خداوند عمر امام را به طولانی عمر آفتاب نماید و خدایا دوست دارم و از تو میخواهم که اگر شهادت نصیبم شد، میخواهم مانند رهبرمان امام حسین(ع) شهید شوم. دوست دارم تشنه باشم و در خاک بغلتم و هرچه دنبال آب بگردم، آن را نیابم و چون انشاءالله عملیات در نزدیکی کربلاست و امام حسین(ع) نیز در این سرزمین به شهادت رسید.
خدایا برادرانم را به راهی هدایت کن که خلاف اسلام انجام ندهند و اسلحه را بدون نیرو نگذارند و راه شهیدان را ادامه بدهند.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی(عج) خمینی را نگهدار. الهی آمین.
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته.
بنده حقیر خدا، سعید غیاثی.
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی