جوانی که با ایمان و ایثار در راه وطن جان فشاند
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، بسیجی شجاع و دلاور عرصه ایثار و شهادت، شهید محسن نیکویی، در روزهای پایانی اردیبهشت سال 1347 در یک خانواده مذهبی در شهرستان محلات به دنیا آمد. در سن شش سالگی قدم به محیط علم و دانش گذاشت و دوره ابتدایی را با موفقیت به پایان رسانید. دوران ابتداییاش همزمان با آغاز انقلاب اسلامی بود و محسن علیرغم سن کم، همیشه در تظاهرات و مراسمهای انقلابی شرکت میکرد. او حتی چندین بار از سوی عوامل رژیم طاغوت مورد ضرب و شتم قرار گرفت، اما هیچگاه احساس خستگی نکرد و همواره مشتاق ادامه مبارزه بود.
یکی از خاطرات جالب دوران نوجوانی او زمانی بود که در یکی از روزهای انقلاب، قطعه سنگی به سمت یک جیپ ارتشی پرتاب کرد و شیشه جلوی آن را شکست. پس از پیروزی انقلاب، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران آغاز شد و محسن، که هنوز در سنین نوجوانی بود، علاقه زیادی به حضور در جبهه داشت. اما به دلیل سن کمش از اعزام به جبهه جلوگیری شد. در این زمان، او به ورزش کشتی روی آورد و بیشتر وقت خود را در باشگاه کشتی شهرش سپری میکرد. با این حال، روحیه والای او و آرزوی خدمت به وطن، هیچ چیزی حتی سن کمش را مانع رسیدن به هدف نمیدانست. به همین دلیل، بدون اطلاع خانوادهاش به سمت قم حرکت کرد تا از آنجا به جبهه اعزام شود. با وجود تلاشهای زیاد، موفق نشد و در نهایت در سن 15 سالگی لباس مقدس بسیجی به تن کرد و با گذراندن یک ماه و نیم دوره آموزشی، مهیای نبرد شد.
در اولین فرصت، به جبهه کردستان رفت و چهار ماه در آنجا به خدمت پرداخت. بعد از این مدت، روحیه عالی، ایمان والا و ایثار او، بار دیگر او را به میدان جنگ کشاند. در پاییز سال 1365، به عنوان بسیجی گردان ولی عصر (عج) از لشکر 17 علی ابن ابی طالب (ع)، راهی جبهههای جنوب شد. او مدت چهار ماه در جبهههای خونین و سوزان جنوب جنگید و در نهایت در چهارم دیماه همان سال، در عملیات کربلای چهار، در حالی که تنها 18 سال داشت، به شهادت رسید. پیکر مطهر او پس از شناسایی در دوم بهمن ماه همان سال در زادگاهش به خاک سپرده شد.
وصیتنامه شهید محسن نیکویی
بسم الله الرحمن الرحیم
«الذی خلق الموت و الحیوه لیبلوکم آیکم احسن عملا»
خداوند مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدامیک از شما در عمل نیکوترند. (قرآن کریم)
سلام بر حضرت مهدی (عج) و نائب برحقش، فریاد سرخ مظلومان تاریخ، انسان استوارتر از کوه، پرفروغتر از خورشید، امام خمینی. سلام بر شما ای امت حزباللهی که همیشه در صحنه حضور دارید و با سلاح ایمان به مقابله با منافقین و کفار میروید و ابرقدرتها را در تعجبی مهیب فرو میبرید. شما پس از شهادت آیتالله بهشتی و یارانش، فریاد میزنید: «مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر منافقین»، و پس از تکهتکه شدن آیتالله دستغیب، صفوف نماز جمعه را فشردهتر میکنید.
سلام بر پدر و مادر عزیزم، خواهران و برادرانم. امیدوارم که همیشه پیرو ولایت فقیه، همان حاکمیت الله بر روی زمین، باشید و صبر داشته باشید که خداوند صابران را دوست میدارد. بدانید که من این راه را آگاهانه برگزیدم و هدفم تنها خداوند است. شعارم «لا اله الا الله» و در این راه در کنار یاران به سوی خداوند خواهم رفت.
«و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه»
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی