خلاصه ای از زندگینامه شهید حسین غلامی
شهید حسین غلامی پس از یک سال فعالیت در آن روستاها به ساوه برگشته و در دادگاه انقلاب اسلامی مشغول فعالیت شد و از همان هنگام بود که مبارزه با گروهک های فاسد و انحرافی از قبیل ( منافقین، فدائیان و ....) را آغاز کرد. از نمونه مبارزاتش چنین بود او روزها در دادگاه انقلاب اسلامی مشغول فعالیت بود و شب هنگام که به خانه می آمد از توی کتابهای اسلامی مانند نهج البلاغه، و قرآن و غیره مشغول نوشتن اعلامیه های اسلامی و ضدگروهک های انحرافی شده و تا نزدیکهای صبح به این کار ادامه می داد هنگام صبح اعلامیه ها را به دیوار سر کوچه شان چسبانیده تا مردم بخوانند. و از این اعلامیه ها آگاه شوند. در عوض منافقین هم بیکار ننشسته و مشغول توطئه علیه ایشان شدند تا اینکه وقتی مردم ساوه برای پاکسازی دادگاه انقلاب اسلامی از لوث وجود این جانیان به آنجا رفته بودند و همانطور که اسم این جانیان پشت بلندگو خوانده می شد ناگهان مشاهده گردید که اسم شهید حسین غلامی که توسط افرادی ناشناس به دست آقایی که پشت بلندگو بود داده شده و اسم او هم در لیست افراد چپی خوانده شد. و نکته جالب عکس العمل او در مقابل این حرکت گفتن چنین جمله ای می باشد: « کسی که در راه اسلام قدم بر می دارد رنج و سختی های فراوانی در پیش دارد و من خود را برای مقابله با این سختی ها آماده کرده ام »
که بعد از مدتی بیگناهی او در پیش ملت آگاه و همیشه در صحنه ساوه ثابت گردید و او نیز بعد از مدتی از دادگاه انقلاب به بنیاد مسکن رفته و در آنجا مشغول کار شد. و در آنجا مشاهده کرد افرادی نیز وجود دارند که انحرافی می باشند. او در آنجا نیز مشغول مبارزه شده تا اینکه مدیرعامل و برادر مدیرعامل آنجا را به علت بی کفایتی بیرون کرده و کس دیگری به جای آن شخص رفت در تاریخ 1360/9/10 بود که خبر زخمی شدن برادرش محمد غلامی را به ایشان رساندند و او بلافاصله همراه با مادر و برادر کوچکش به شیراز که محمد در آنجا بستری بود رفته و پس از سه روز یعنی در تاریخ 1360/9/13 همراه با جسد برادر شهیدش محمد غلامی به ساوه برگشتند شهید حسین غلامی بعد از شهادت برادرش همیشه به پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده دلداری می داد و همیشه سعی می کرد که جای خالی برادر شهیدش را پر کند و از همان زمان بود که مبارزاتش اوج گرفت. و مدیرعامل جدید بنیاد مسکن انقلاب اسلامی را که جای مدیرعامل قبلی به سرکارآمده بود و او نیز کفایت چنین شغل حساسی را نداشت از سرکار بیرون کرده و وقتی که این بار سنگین و مسئولیت بزرگ را از دوش خود برداشت با گرفتن یک ماه مرخصی به جبهه رفت و با خاطری آسوده به عهدی که با خود بسته بود (ادامه دادن راه برادر شهیدش) وفاکرده و به سوی او و دیگر شهدا پرواز کرد.
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی