این آخرین نامه من است
بسم الله الرحمن الرحيم
انقدر به جبهه مى روم و مى جنگم تا شهيد شوم
اين مصيبتها و سختيها زودگذر است و تمام شدنى ولى به پاداش اين جانفشاني ها و فداكاري ها به نعمت هاى ابدى و بى پايان خداوند خواهيد رسيد و بر سر كرامت و برزگوارى تكيه خواهيد زد.
اى پدر جان خاطرت آسوده باشد من در سنگر مينشينم اما شما با دستان پينه بسته و با دل شكسته رو به خدا كنيد و بخواهيد كه به من نگاهى كند .
اى مادر عزيز امام حسين سرباز مى طلبد چند وقت ديگر آيا لياقت اين را دارم كه سرباز او بشوم .
اى مادر عزيز حمله نزديك است چيزى ديگر نمانده كه عده اى محدود سرباز امام حسين شوند. چيز ديگر نمانده عدهاى به آرزوى دل برسند اين نامه ( آخرين نامه من است ) اگر خداوند توفيق داد و حمله شد و ما هم لياقت رفتن به حمله را داشتيم در آنجا از خداوند مى خواهيم كه برويم از اين زندگى رفتنى كه همه اش رفتنى است پس چه افتخار بهتر که با عزت برويم . تا اطلاع ثانوى به اميد من نباشيد و فقط التماس دعا دارم .
اى مادر عزيز چه خوب است در غربت زندگى كردن و در بيابانى كه كربلاى ايران باشد تنها عبادت كردن.
اين آرزوى دل يك مومن است كه در گوشه اى خرابه بنشيند و با خداى خود راز و نياز كند. و من به اين آرزو رسيدم ولى قدردانى مشكل است .
اى پدر جان اگر بدانى چه جايى دارم. غريبم نه همشهرى نه همزبانى نه همدردى نه فاميلى جز خدا هيچ كس ديگرى را ندارم و به اینها افتخار مى كنم ....
وقت عبادت است ديگر عرضى ندارم جز دعا دعا و دعا
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی