من با چشمی باز و عزمی راسخ و آگاهانه در این راه گام برداشتم
نوید شاهد استان مرکزی،شهید ماشاالله تاریخی در سوم بهمن 1341، در شهرستان ساوه به دنیا آمد. پدرش محمدرضا، فروشنده دام بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. دوم آبان 1362 در پنجوین عراق بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و لا تحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
گمان مبرید آنان که در راه خدا کشته شده اند، مردند بلکه آنان زنده اند و پیش خدای خود روزی می خورند.
با سلام و با درود بیکران به رهبر انقلاب
و تمام رزمندگان جبهه های نبرد حق علیه باطل، سخنان خود را شروع می کنم.
دشمنان اسلام و منافقین ناخلف بدانند و آگاه باشند که من با چشمی باز و عزمی راسخ و آگاهانه در این راه گام برداشتم تا به ندای حسین زمان با ایثار جان خویش لبیک گفته باشم. ای تجاوزگران و ای منافقین، وقتی رهبر می گوید، شهادت را برای خود سعادت می دانم. پس چه باکی از شهادت داریم. من تمام آرزوها را در دل می میرانم و فقط عشق شهادت را دارم. آری چه باکی دارم از شهادت ای کوردلان و نادانان. شهیدان به تمام مستضعفین جهان اعلام می دارند که با ستمکاران ستیز کنید که پیروزی از آن شماست.
و سلام بر تو ای مادر عزیز، از تو می خواهم که اگر من شهید شدم، هیچگونه ناراحتی در تو ایجاد نشود، زیرا حسین زمان شهادت را افتخار می داند. از تو می خواهم که زینب وار استوار باقی بمانی و راه زینب که همان راه انبیاء بود، بپیمایی و ادامه دهی.
و ای پدر عزیز و برادران از شما نیز می خواهم که راه شهیدان را ادامه دهید. به بسیج بروید برای اعزام به جبهه های جنگ (جنگ با کومله، دموکرات، حزب بعث عراق) تا بتوانیم سرزمین و این مرز و بوم اسلامی خودمان را در پناه امام زمان نگهداری کنیم.
ما زنده از آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما، عدم ماست
ماشاءالله تاریخی60/12/29
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی