من یک پاسدارم
نوید شاهد استان مرکزی،شهید حبیب الله صفری در دوازدهم مهر1333، در روستای کرهرود از توابع شهرستان اراک چشم به جهان گشود. پدرش روح اله، در شرکت واحد کار می کرد و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته ریاضی درس خواند و دیپلم گرفت. سال1361 ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. هفدهم آبان1362، با سمت فرمانده دسته در پنجوین عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای شهرستان زادگاهش قرار دارد. برادرش محمد نیز به شهادت رسیده است.
بسم الله الرحمن الرحيم
انا الله و انا اليه راجعون
سپاس خدا را که به ما توفيق داد تا نامش را ببريم و شکر گزارش باشيم و درود بر آخرين پيامبرش (ص) که با رسالتش حقانيت حق را به اثبات رساند و دين مبين اسلام را براي جهانيان از طرف او به ارمغان آورد تا با گرايش به آن مردم از جهل و ناداني نجات پيدا کنند.
خدا را شکر مي گوئيم که چنين رهبري به ما عطا فرمود تا با رهنمودهايش از يوغ بندگي ابرقدرتها نجات پيدا کنيم او با سخنانش اسلام را براي ما معني کرد و به ما ياد داد که جز او فکر نکنيم و به ما راه خدا را آموخت و ما توانستيم در اين راه دل خود را اندکي با نور خدا روشن کنيم. و براي نابودي کفر و تحقق بخشيدن آرمانهاي اسلامي و صدور انقلاب راهي جبهه هاي نبرد با صداميان شويم .
از تمام دوستان و آشنايان تقاضا مي کنم که در سوگ من ننشينند زيرا که اگر شهيد شده باشم وضع من از همه شما بهتر است پس لباس سياه و گربه شما فقط باعث خوشحالي منافقين خواهد بود از شما مي خواهم که وحدت خود را با ملت عزيز حزب الله حفظ کنيد و امام و روحانيت را از ياد نبريد و هميشه پشتيباني خود را از ولايت فقيه اعلام کنيد و خود را از صحنه دور نکنيد و منافقين را لحظه اي به حال خود نگذاريد. اميدوارم که هر حرکت آنها را در نطفه خفه کنيد.
من یک پاسدارم . پاسداران خوشا به حالتان که خداوند چنين نعمتي به شما داد. آن هم نعمت پاسداري از اسلام. اميدوارم که همه شما در پيشگاه خداوند رو سفيد باشيد و از عهده اين مسئوليت سنگين برآئيد و حال که توفيق پيدا کرديد به چنين حقيقتي دست يابيد در اين راه هرگز خدا را فراموش نکنيد و هر چه مي توانيد شناخت خود را پيرامون حقيقت بيشتر کنيد تا بتوانيد اين بار سنگين را به دوش بکشيد و بهتر تعهد و وظيفه خود را انجام دهيد زيرا که چشم همه محرومان جهان به شماست .
پدر و مادر مهربانم شما مربي خوبي براي من بوديد و امانت دار خوبي براي خدا و چه خوب امانت او را تحويلش داديد مي دانم که از کار خود خشنود هستيد اميدوارم خدا از شما قبول کنيد شما را به خاطر رنج و زحمتي که برايم کشيديد و نتوانستم جبران کنم حلال کنيد از شما انتظار دارم که با صبر و تحمل خود الگوي خوبي براي ديگران باشيد و هر وقت خاطراتم باعث دلتنگي شما شد خدا را ياد کنيد که ياد خدا آرام بخش دلهاست.
پدر عزيز از شما خواهش مي کنم به همه دوستان بگوييد اگر در موردشان مرتکب خطائي شدم حلالم کنند و از حقشان بگذرند اميدوارم خدا هم از آنها بگذرد از اينکه مرا در مزار شهدا دفن کن و در مورد مقدار اموال ناچيزي که دارم خودت شرعا تصميم و رسيدگي کن شما را به خدا مي سپارم و اميدوارم که در پناه خداوند سعادتمند شويد و به شما سفارش مي کنم که در هر کاري خدا را از ياد نبريد و هميشه امام را دعا کنيد خدا يار و ياور شما باد.
خدايا تا
انقلاب مهدي خميني را نگهدار والسلام
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی