زندگینامه شهید مجید ترکمانی + تصاویر شهید
نوید شاهد استان مرکزی، شهید مجید ترکمانی در 28 اردیبشهت
ماه سال 1341 در شهر اراک چشم به جهان گشود. دوران کودکی و همچنین تحصیلات ابتدایی
و راهنمایی خود را در محیطی آرام و بدون دغدغه به پایان رسانید.
مجید بعد از این دوره در دبیرستان شریعتی مشغول به تحصیل شد و این در
حالی بود که از لحاظ درسی در وضع بسیار خوبی قرار داشت و همین امر باعث شد که خیلی
زود مورد توجه آموزگاران قرار گیرد. این در حالی بود که به تدریج خصوصیات اخلاقی برجسته او که عبارت بود
از: مهربانی، دلسوزی، قاطعیت، اعتراض به ناحق و... هویدا گشت و برای او محبوبیتی عجیب
در میان همشاگردیان و معلمانش بوجود آورد.
مجید در سال دوم دبیرستان کم کم هویت فطریش به ظهور رسید. در مقالاتی که خود مینوشت به شدت به دستاوردهای استعمار و غرب در کشورمان
میتاخت و بطور مستقیم مشمول تمامی این فلاکتهایی را که جامعة ما با آن دست بگریبان
بود مقصر را رژیم میدانست و اینگونه افکار را در میان تمامی همکلاسیهایش اشاعه داد و در دو
بعد اخلاقی و فکری در کلاس بعنوان الگو قرار گرفت. سخنانش چنان ساده و دلنشین بود که
و در عین حال منطقی و محکم بود که هر فکر لجوجی را تحت تأثیر قرار میداد. صراحت لهجه
وی او را بصورت سخنگوی همکلاسیها درآورده بود.
هنگامی که انقلاب بطور علنی سراسر کشور
را فرا گرفت و این موج خروشان برای برکندن بنیان ستم شاهی با رهبیر قائد عظیم الشأن
امام خمینی حرکت آغازید وی نیز که تشنة حق بود به صف حق گرایان پیوست و شروع به مبارزه
کرد. در تظاهرات و پخش و نصب اعلامیهها حضور فعال داشت و محدوده کارش بیشتر
در شهر صنعتی اراک بود. تا اینکه 22 بهمن فرا رسید و رژیم منحوس پهلوی بدست توانای
مسلمانان سرنگون گشت. پس از گذشت چندی دستور بازگشایی مدارس از سوی امام صادر شد و
دوباره همشاگردیها و معلمان در سر کلاسها حاضر شدند. با شروع درسها وی به کمکاری بعضی
از آموزگاران شدیداً اعتراض مینمود و آنان را که قصد القاء افکار شخصی و انحرافی خود
و ترویج آن افکار را داشتند افشا مینمود. در عین حال به دلیل اینکه پس از انقلاب گروهها
و دستهها و سازمانها قارچگونه میروئیدند و عرض اندام میکردند احتیاج به یک پشتوانه
فکری محکم، ضروری به نظر میرسید و شهید ترکمانی نیز برای نیل به این مقصد شروع به
تحقیق و مطالعه کرد. در بحثهایی که در کلاس در میگرفت شهید به عنوان قطب بزرگی مطرح
بود که همیشه به دفاع از انقلاب و امام برمیخواست و با بیان شیرین و فصیح خود افکار
را از انحراف باز میداشت.
یکی از اعمال شگفتانگیزی که این شهید از همان ابتدای پیروزی
انقلاب انجام میداد خودسازی عجیب و با سرعتی باور نکردنی بود. وی همیشه در سخنانش
به این نکته تأکید میکرد که هم اکنون یکی از امور واجب و ضروری که هر انقلابی مسلمان
باید به آن کمر بندد خودسازی است. برای تحقق این فکر وی روزه گرفتن در روزهای دوشنبه
و پنجشنبه که از دستورات امام بود نقطه شروع کارش قرار داد. و سپس همشاگردیهایش را
نیز تشویق نمود و جمعی در این امر با او همراه شدند. نکته بسیار مهمی که از همان آوان
پیروزی انقلاب در جسم و روح این شهید به چشم میخورد عشق سرشار و بی نهایت و بیآلایش
او به امام امت بود و این شدت علاقه بحدی بود که زبانزد همه شد.
همانطور که ذکر کردیم شهید ترکمانی معتقد بود که تنها زمانی تبلیغات صحیح است که و به نتیجه مطلوب خواهد رسید که در کنار آن عامل و فاز قوی تقوی نیز مطرح باشدو خود نیز به بهترین نحو به این اندیشه جامعه عمل پوشانید. البته مجید در کنار تمامی اینان درس را نیز از یاد نبرد و سال سوم دبیرستان را با نمراتی عالی به پایان برد. پس از پایان سال درسی تابستان فرا رسید و مجید نیز برای جلوگیری از بیکاری مسئولیت اداره کتابخانه شهر صنعتی را بعهده گرفت. با ورود مجید به کتابخانه کار این محل رونقی فوق العاده یافت. وی که در کارهای خود بسیار دقیق و منظم عمل میکرد با متدی مختص به خود روح تشنة کودکان و نوجوانان را از سرگردانی و بیهودگی میرهاند و به مطالعه وامیداشت و این خود باعث شده بود که وی بتواند در مدت بسیار کمی تعداد اعضای این کتابخانه را فوق العاده افزایش دهد. البته هدف کتابدای برای وی مطرح نبود و تنها به خواندن یک کتاب راضی نمیشد بلکه اکثراً پیرامون موضوع کتاب با خوانندگان به مباحثه میپرداخت.
مجید به فعالیت خود ادامه میداد ولی روح تشنه و سرکش او بیش از این را میطلبید و مشتاق بود که در محلی مشغول کار شود که بتواند او را قانع کند و به همین منظور پس از یکسری مشورتها در مرداد 59 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اراک درآمد. دوران یکسال و چند ماهة زندگی سپاهیگری شهید خد احتیاج به دفتر جداگانهای دارد که مجال آنرا در این نوشته نمیباشد. او آنقدر گیرندگی و جذابیت در رفتار خود داشت که حتی زندانیان بسیار فاسد و ضد انقلاب نیز وی را به شدت دوست میداشتند و پش سرش نماز میخواندند و رفتار وی با آنان نشانگر کمال عطوفت و مهربانیش در اوج قدرتمندی بود.
شهید مدتی را نیز در روابط عمومی سپاه به فعالیت پرداخت و در آنجا نیز سلیقه
زیبای خود را در تبلیغات و کارهای فرهنگی به نمایش گذارد. تا اینکه شهید ترکمانی برای
سرکشی به وضع کتابخانه و کانون به شهر صنعتی رفت و مشاهده نمود که در غیاب او کارها
متوقف و نیروهای جذب شده پراکنده گردیدهاند. احساس نمود که باید کاری کند و به همین
منظور به شهر صنعتی آمد و دوباره موتور فعالیتهای تبلیغاتی، فرهنگی، نظامی آنجا را
بکار انداخت. و شهر صنعتی براستی که مرهون و مدیون شهید ترکمانی است. تا اینکه پس از
اصرار زیاد و پافشاری بسیار نام او را در لیست افراد اعزامی به جبهه نوشتند و او با
خوشحالی وصف ناپذیر آماده رفتن شد و در تاریخ 60/3/1 به جبهه سومار اعزام گشت.
سرانجام در آبانماه سال 60 به جبهه جنوب رفت و به همراه یاران پاک دیگرش امثال ثامنیها و زراستوندها به مصاف با صدامیان کافر پرداخت. قبل از رفتن به جبهه به همه گفته بود که من دیگر برنمیگردم. سرانجام مجید پس از شرکت در حمله طریق القدس بستان که اماممان فتح الفتوحش نامید در یکی از ضد حملههای مزدوران بعثی در تاریخ 60/9/13 بوسیله ترکش گلوله تانک عاشقانه بسوی معشوق خود پر کشید و شربت شهادت نوشید و به لقاء الله پیوست.