دلاورمردی از دیار امام خمینی(ره)
دوران کودکی و شجاعت عطاءالله
در زمان کودکی بر اثر
حادثه ای دو بند از انگشتان دستش قطع شد و هنگامی که او را به بیمارستان
بردند دکتر تا پارچه دور دستش را باز کرد انگشتش افتاد و صدای ناله و گریه
همراهانش بلند شد و او بود که با آن حال و در آن سن به همراهانش دلداری می
داد که چیزی نشده و خوب می شود. از همان ابتدای کودکی اش شجاع بود و دلی
نترس داشت.
در دوران انقلاب و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی همواره
با همشهریان خود برای تظاهرات علیه رژیم ستم شاهی به شهرستان خمین می رفت و
سهم کوچکی در انقلاب اسلامی داشت.
دوران جنگ تحمیلی
عطاءالله قبل از این که به خدمت سربازی برود، 3 ماه از سوی بسیج در جبهه بود و در عملیات والفجر مقدماتی شرکت کرد. بعد از آن به خدمت سربازی رفت و بعد از دو سال خدمت سربازی مجدداً از طرف بسیج به جبهه اعزام شد و بعد از 13 روز خدمت در گردان امام رضا (ع) در عملیات کربلای 5 در منطقه عملیاتی شلمچه در چهارم بهمن سال 1365 به درجه رفیع شهادت رسید. پیکر مطهرش سال ها در منطقه مفقود بود تا سرانجام در سیزدهم تیرماه سال 1376 توسط گروه های تفحص شهدا شناسایی و در زادگاهش به خاک سپردند.
فرازی از وصیت نامه شهید