از مدرسه علم تا دانشگاه شهادت
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید ابوالقاسم بوریایی فرزند حسین در دهمین روز از آبان سال 1350 در برگریزان پاییزی و در دنیای رنگهای زیبای خداوندی در شهر تهران و در خانوادهای مذهبی و اصالتاً محلاتی دیده به جهان هستی گشود. تا لبخندی بر لبان پدری باشد که در شهر گل و گلاب زندگی کرده است و سرکارش با گلستان است و پرورش گل، تا او را گلی زیبا و هدیهی الهی بداند. و اشک شوقی بر چشمان مادر باشد .
در کنار پدر و مادر آموزشهای دینی و زندگی دید و با سختیها و مشکلات زندگی آشنا شد. شش ساله بود که پای به مدرسه نهاد و تا دوم راهنمایی درسش را ادامه داد ولی شوق دفاع از میهن اسلامی و شوق پرواز تا ملکوت مجبور به ترک تحصیلش کرد تا با آن سن و سال کمی که داشت درس را رها کند و راهی جبهه شود.
شهید ابوالقاسم بوریایی به عنوان بسیجی و سپس پاسدار افتخاری به سپاه رفت و پس از مدتی به فرماندهی دسته منصوب شد، حدود چهارده ماه در جبهه فعالیت کرد تا سرانجام در پنجم فروردین سال 1367 در اواخر جنگ 8 ساله در منطقهی عملیاتی شیخ صالح در حین عملیات والفجر 10 بر اثر اصابت ترکش خمپاره و گاز خردل و شیمیایی شدن به شهادت رسید و آسمان را برای زندگی اخروی و ابدیاش انتخاب کرد. پیکر شهید را در گلزار شهدای شهرستان محلات به خاک سپردند.
متن وصیت نامه:
خدایا تو را سپاس که خالق جهانی و ترا شکر که به من تشخیص صراط مستقیم
را دادی و از گمراهی نجاتم دادی روزها و شبها از پی هم رفتند و شبی که در
پی آن بودیم، یافتیم؛ شبی که در آن محبت از عشق و سفر است سفر به دیدار
عاشقان و به سوی ملکوت. پروردگارا هم اکنون شب وصال است و هم اکنون که به
ذرهای از وجود دریای بیکران اتمی پی بردهام.
حاضرم در راهت بسوزم و
خاکستر شوم امیدوارم با ریختن قطرات خونم گناهانم هم آمرزیده شود.
دستنوشته شهید
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی