مصداق بارزی برای حدیث « اُوصِیکُم بِتَقْوَی اللهِ وَنَظْمِ اَمْرِکُمْ»
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید نادر تورانی اولین روز از شهریور ماه 1340 در روستای امانآباد از توابع شهرستان اراک متولد شد و پس از چندی جهت ادامه تحصیل به شهر اراک مهاجرت کرد. با تلاش فراوان موفق به اخذ دیپلم از هنرستان فنی اراک شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تاسیس جهاد سازندگی و بعد از گذراندن خدمت سربازی به واسطه علاقه زیادی که به جهاد داشت، وارد جهاد شد و در طول خدمت در ستاد پشتیبانی جنگ مشغول به کار بود.
او نمونههای بارز عملکننده به وصیت مولای متقیان(ع) بود. همانجایی که میفرماید: «اُوصِیکُم بِتَقْوَی اللهِ وَنَظْمِ اَمْرِکُمْ، من شما را به تقوا و نظم در امورتان وصیت میکنم». این خصوصیات به وضوح در اعمال شهید نادر تورانی مشاهده میشد. از نظر تقوا و عبادت از افراد نمونه ستاد بود. ایشان همیشه یکی از داوطلبان تشکیل جلسات قرآن و دعای کمیل و توسل بود و در تمام جلسات شرکت مستمر داشت. حتی یک بار هم دیده نشد که ایشان بدون دلیل یکی از این جلسات را ترک کند.
ایشان در انجام کارهای محوله بسیار مسئولانه و علاقهمند برخورد میکردند. میتوان گفت نامبرده از نادرترین افرادی بود که حتی تا پاسی از شب به خاطر علاقهای که به کارش و خدمت به جمهوری اسلامی داشت برای هر چه بهتر انجام دادن کارهای محوله تلاش خستگی ناپذیری را متحمل میشد.
شهید تورانی همان نموداری را به قرآن کریم برای حساب انسانها مشخص میکند همان جایی که میفرماید: «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ * وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ» را در طول فعالیتش به کار میبرد و در تمام طول خدمتش حتی یک نفر از ایشان اشتباهی ندید. چهره همیشه خندان و برخوردهای همیشه همراه با ملاطفت و ایمان از دیگر خصوصیات شهید بود. ایشان از افرادی نبود که بخواهد با فرد به خصوصی معاشرت نماید. برای شهید تورانی هیچیک از افراد جهاد با یکدیگر فرق نمیکردند و با تمام برادران برخورد اسلامی داشتند. شهید تورانی از هوش و استعداد بالایی برخوردار بود. به طوری که ایشان در مسابقات از طرف ستاد به مناسبت بزرگداشت یومالله 22 بهمن برگزار شد، مقام سوم را کسب نمودند و موفق به دریافت جایزه شدند. او به عنوان یک جهادگر عازم جبهه کردستان شد و سرانجام در نهم تیر ماه سال 1363 در دیواندره با بالهای خونین به سوی یار پرواز کرد.
خاطره از مادر زبان شهید:
نادر بسیار مهربان و صبور بود. خیلی خیلی به ما کمک میکرد. من نان میپختم نادر هم نان میپخت، من قالی میبافتم نادر هم قالی میبافت. من به نادر گفتم: «نادرجان میخواهم دوست خواهرت را برایت بگیریم». گفت: «مادر اگر این دفعه بگویی من دیگر مرخصی نمیآیم تازه مقدار کمی داریم کمک میکنیم به انقلاب فعلاً وقت این کار نیست».
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی