بریده ای از زندگینامه شهید «فرهاد شاه جهانی»
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید فرهاد شاه جهانی در سیام شهریور ماه 1346 در خانوادهای از نظر مالی در حد متوسط در شهر
اراک دیده به جهان گشود. پدر شهید با ماشین سنگین کار میکرد. فرهاد از
کودکی کار میکرد و شخصیتش در کار و تلاش و روی پای خود ایستادن شکل گرفته
بود.
فرهاد تحصیلاتش را تا دوم دبیرستان ادامه داد. او در رشته ورزشی بدنسازی بسیار فعال و قهرمان استان بود و از پایهگذاران این رشته ورزشی در زادگاهش میباشد. دوران جوانیاش با حوادث انقلاب اسلامی همراه بود و در راهپیماییهای مردمی شرکت میکرد. با تشکیل بسیج مستضعفین وارد بسیج شد و از این طریق به جبهه رفت. در چهار مرحله عملیات محرم حضور داشت.
همرزمش میگوید:
واحد بسیج سپاه پاسداران اراک در یک ساختمان استیجاری واقع در نزدیکی میدان شریعتی و دقیقاً روبروی دانشگاه علوم استقرار داشت. دفتر آموزش نظامی هم در طبقه اول این ساختمان بود. کنار اسلحهخانه یک فضای زیر پلهای بود که برای آزمایشگاه در نظر گرفته بودیم و در این مکان مواد منفجره سنتی را به صورت نارنجک دستساز میساختیم تا در آموزشها از آن استفاده کنیم البته این کار به واسطه کمبود و نبود امکانات کمکآموزشی بود و چون آن زمان به سختی امکانات به سپاه تحویل میشد به ناچار خودمان نیازهای موجود را باید بر طرف میکردیم. آزمایشگاه تحویل من بود و بعضی روزها برای ساخت مواد دستساز آنجا کار میکردم. برادر حمزه (فرهاد) شاه جهانی به این کار خیلی علاقه نشان میداد و اکثر اوقات و به هنگام کار در آزمایشگاه در کنار من بود. البته ایشان باهوش بود و خیلی سریع فرمولها را یاد میگرفت و میتوانست ترکیبات را خودش انجام دهد.
یک روز قبل از حادثه من برای شرکت در سمینار عازم تهران بودم آن روز برادر حمزه آمد و با اصرار فراوان کلید آزمایشگاه را خواست. ابتدا مخالفت کردم ولی ایشان پافشاری میکرد به او گفتم: «کار در آزمایشگاه خیلی خطرناک است» حمزه گفت: من فرمولها را یاد گرفتم، مواد منفجره را هم میشناسم، خودت هم دیدی که همه چیز را یاد گرفتم، احتیاط میکنم» بالاخره با اصرار زیاد قبول کردم و کلید آزمایشگاه را به او دادم. دو روز بعد که از ماموریت برگشتم و طبق معمول به بسیج رفتم جلو درب ورودی یکی دو تا از بچههای آموزش مرا به کناری بردند و یواش یواش با مقدمهچینی لازم گفتند: دیروز انفجاری در آزمایشگاه اتفاق افتاده و برادر حمزه به شهادت رسیده است و برادر علیمحمد باقری هم که برای کمک به ایشان به آنجا رفته بود به شدت مجروح شده و هم اکنون برای مداوا به تهران انتقال یافته است. به هر حال رفتم وضعیت آزمایشگاه را دیدم همه چیز سوخته و از بین رفته بود. وقتی جنازه حمزه را دیدم از ترکشهایی که خورده بود حدس زدم که هنگام باز کردن یک سهراهی انفجاری قدیمی جرقهای ایجاد شده و انفجار اولیه صورت گرفته بود. و بر اثر افتادن ترکشهای داغ درون مواد محترقه یک مرتبه همه مواد به طور یکجا آتش گرفته بود. البته انفجار اولیه باعث بسته شدن درب آزمایشگاه شده بود بنابراین تراکم گاز حاصل از سوختن مواد محترقه باعث انفجار اتاق آزمایشگاه گردیده بود خلاصه این که خطر حادثه و اتفاقات غیرقابل پیشبینی، پیوسته مربیان آموزش نظامی را تهدید میکرد و این حادثه نیز یکی از مواردی بود که به طور غیرمنتظره شهیدان حمزه شاه جهانی و علیمحمد باقری را غافلگیر کرد و تجربه گرانسنگی را به همه ما آموخت. پیکر مطهر شهید در دوازدهم مهر سال 1363 در گلزار شهدای شهر اراک به خاک سپرده شد.
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی