برگی از زندگی شهید «حمید بهشتی»
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، علیاصغر در مغازه کتابفروشی در شهر خمین مشغول به کار بود که خبر تولد پسرش را به او دادند سراسیمه و خوشحال به خانه آمد. اولین پسرش بود و تازه شنیده بود که امام(ره) به طرفداران شاه گفته است: سربازان من در گهواره هستند. شاید علیاصغر نمیدانست که در سالهای آینده حمید هم یکی از سربازان آقای خمینی(ره) است و چه سربازی شایستهتر از این همشهری رشیدش.
او از کودکی امام(ره) را میشناخت، وقتی در خیابانهای شهر قدم میزد در جلو منزل حاج روح الله در خمین ساعتها به نظاره میایستاد. حمید روزگار کودکی را در شهر خمین با عشق به خمینی(ره) سپری کرد. دیپلم گرفت. او به ورزش بسیار علاقمند بود و به سبب تبحر خاص ایشان در تیم فوتبال اتحاد خمین عضو بودند.
عازم خدمت مقدس سربازی که شد پس از طی دوره آموزش به نیروهای ژاندارمری پیوست. منطقه ماموریت کردستان – مهاباد - کوههای سر به فلککشیده، درههای عمیق، مردم خونگرم همه آنچه بود که حمید در کردستان دیده بود. اما خصم ضد انقلاب هم در آن جا ریشه دوانده بود. گروهک کومله سر بیداد برداشته بود تا جایی که آسایش مردم را هدف قرار داده بود.
گاه بر سر راه مردم بمب میگذاشتند و گاه به زور از آنها اخاذی میکردند و در این راه برایشان کرد و ترک و فارس تفاوتی نداشت. حمید و همرزمانش برای بازگرداندن آرامش و آسایش مردم به رزم با ضد انقلاب پرداختند. در 10 آذر 1362 در یکی از این درگیریها بودکه با اصابت گلوله دشمن سینه حمید شکافته شد و به خیل شهدا پیوست. او را به زادگاهش آوردند و این دومین شهید علیاصغر بود که به اسلام هدیه کرد زیرا فرزند دیگرش مجید در سال 1361 در پاسگاه زید عراق به شهادت رسیده بود. حمید در گلزار شهدای در کنار برادر شهیدش مجید آرمیده است.
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی