زندگی ناوبان یکم ارتشی شهید «ابراهیم حرآبادی»
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، فروردین ماه سرسبزی وشادمانی، خودش را به تقویم سال 1338 رسانده بود. نسیم خنکی در اراک میوزید که برگهای تازه درختان درحال رشد و نمو بود و هوای خنک آن روزها دل انسان را هوایی میکرد. در یکم همین ماه ابراهیم حرآبادی در خانواده ای مذهبی و مومن دیده به جهان گشود.
ابرهیم پسری درسخوان، باهوش و زرنگ بود. مقاطع تحصیلی را یکی پس از دیگری با موفقیت زیادی پشت سر میگذاشت و نمرات بسیار عالی و خوبی را کسب می کرد. ایشان برخلاف بسیاری از بچه ها بعد از آن که دیپلمش را اخذ کرد وارد دانشگاه شد و در آنجا هم خوش درخشیدو تا مقطع لیسانس پیش رفت و درسش را همانجا به پایان رسانید. به نظام و ارتش علاقه زیادی داشت و بعد از آنکه درسش را خواند خیلی زود به ارتش پیوست و در نیروی دریایی مشغول به کار شد.
کشور در التهاب بود. بهمن ماه سال1357 از راه رسیده و مبارزات مردمی زیر سایۀ راهنماییها و رهبری امام خمینی (ره) میرفت که نظام طاغوت را از جاکنده و جمهوری اسلامی و حاکمیت دین شریف اسلام را به مردم هدیه کند. دل ابراهیم جوان در تلاطم بود. از اولین روزهای حضورش در ارتش، دلش با رژیم نبود و برای پیروزی انقلاب اسلامی دعا میکرد. دعاهای پاک مردم کار خودش را کرد و انقلاب پیروز شد. ایشان در ارتش ماند تا این بار با طیب خاطر به جمهوری اسلامی خدمت کند. به وطنش، به دینش، به آرمانش.
جنگ، آرامش خانوادۀ کوچک حرآبادی و همۀ خانوادههای دیگری را که تازه پس از انقلاب داشتند رنگ آسایش و امنیت را به خود میدیدند، به هم زد.
وقت تنگ بود و عرصۀ امتحان آماده. غیرت در دلها زبانه میکشید. خون در رگها میجوشید. او، جامۀ رزم پوشید و راهی میدان نبرد شد.
مدت های طولانی درجبهه به خدمت و فداکاری مشغول شد و به دنیای خودش پشت کرد تا راحت تر بتواند به شهادت فکر کند. او پس از مدت ها رشادت و فداکاری در عرصه نبرد و جهاد، آخر در تاریخ بیست و نهم فروردین ماه سال 1367 به عنوان خدمه ناوچه جوشن کادر نیروی دریایی ارتش با درجه ناوبان یکم در دریای نیلگون خلیج همیشه فارس در نبرد با آمریکایی های ملعون به فیض شهادت نائل گشت و برای همیشه پیکرش در خلیج فارس به یادگارماند.
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی