پنجشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۰۳
خواهر شهید "علی جودکی" در خاطراتش می گوید:یک روز دیدم که پلیس نظام ستم شاهی برادرم را بشدت میزنند و او را به کلانتری بردند. بعد از اینکه او آزاد شد با اینحالش مجدد شروع به فعالیتهای انقلابی اش کرد.

به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید علی جودکی در اولین روز سال 1341 در یکی از روستاهای اراک به دنیا آمد. ایشان یک ساله بود که پدر و مادرش تصمیم می گیرند محل سکونت خود را از روستا به شهر منتقل کنند. در خانوادگی کاملاً مذهبی مراحل رشد و نمو خود را طی نمود. پدر شهید بسیار زیاد مقید به مسایل حلال و حرام و پرداخت خمس و زکات بود و با زحمات بسیار زیاد مخارج زندگی را تامین و بر تربیت فرزندان بسیار اهمیت می داد. از کودکی آن ها را به جلسات قرآن و نماز جماعت در مسجد شیخ ابوالحسن می برد تا این که به سن هفت سالگی رسید و پا به عرصه علم و دانش نهاد.

او یک انقلابی بود

علی دوران ابتدایی را در دبستان طلوعی شهر اراک گذراند و راهی مدرسه راهنمایی شد و بعد از پایان دوره راهنمایی به علت علاقه زیاد به مسایل فنی و اقدامات عملی هنرستان صنعتی را انتخاب و در رشته برق و الکترونیک مشغول به تحصیل شد. در سال آخر دوره هنرستان مشغول به تحصیل بود که جریانات انقلاب اسلامی علنی شد.

همیشه بر خود واجب می دانست که در راهپیمایی ها شرکت کند و در پخش اعلامیه ها و نوارهای امام (قدس سره) بسیار فعال عمل کند. در دوران به ثمر رسیدن نهال انقلاب اسلامی در سال 1357 در یکی از راه پیمایی ها توسط ساواک  دستگیر و راهی بازداشتگاه گردید.

پس از انقلاب فعالیت هایش را در کمیته های مردمی و بسیج آغاز کرد و با شروع جنگ تحمیلی به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد و از این طریق عازم جبهه شد. او در حالی که آماده می شد در عملیات طریق القدس شرکت کند بر اثر سانحه ی رانندگی در پادگان منتظران شهادت اهواز به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید در گلزار شهدای شهر اراک به خاک سپرده شد. دو سال بعد برادرش حسین در عملیات خیبر نیز به شهادت رسید.

فرازی از وصیت نامه شهید

امروز روز عاشورای حسینی (ع) است تمام یاران و وفاداران امام حسین (ع) در صحنه جنگ به شهادت رسیدند. امام حسین (ع) صدا می زند هل من ناصر ینصرونی (آیا کسی هست که مرا یاری کند) در این زمان ما به این صدا لبیک گفته و به یاری حسین (ع) پرداخته ایم و تا پای شهادت ایستادگی خواهیم کرد.

چنان چه آگاهی دارید و خوب می دانید این جنگ توسط خداوند و به یاری امام زمان (عج) است که این قدر پیروزی را دارا می باشد. ما فقط یک وسیله بیش نیستیم. بقیه کار به دست خداوند انجام می گیرد و پیروزی را نصیب ملت می گرداند و در جبهه ایمان می جنگد. نه تاکتیک به تنهایی کاری انجام نمی دهد اگر تاکتیک بود دشمن نیز دارای تاکتیک قوی تر و برتر می باشد ولی کمبود ایمان دارد و جبهه های حق دارای ایمان و بعد تاکتیک هستند که هر روز پیروزی جدی را نصیب خود می گردانند. پس پیروزی با افرادی است که ایمان به خدا داشته باشند و دقیقً راه خداوند را بروند و برای رضای خداوند بجنگند.


خاطره از خواهر شهید

یک روز سوار تاکسی شده بودم و به اتفاق مادرم به سمت بازار می رفتیم. ناگهان دیدم که پلیس و سربازان نظام ستم شاهی فردی را گرفته و زیر دست و پای خود انداخته و تا جایی که می توانند کتک می زنند. ما از دیدن این صحنه بسیار ناراحت شدیم. چند لحظه گذشت که دیدم فردی که مورد ضرب و شتم قرار گرفته است برادرم علی می باشد. بلافاصله از تاکسی پیاده شدم و داد و فریاد بر سر سربازان به منزله اعتراض وارد کردیم ولی اعتراض ما به جایی نرسید و نهایتاً وی را سوار خودروی نظامی کرده و به نام ژاندارمری بردند.

ما هم خود را به آنجا رساندیم و شدیداً اعتراض کردیم. ولی متاسفانه اعتراضات ما به جایی نرسید و بعد از سه روز برادرم را رها می کنند و چندین تعهد کتبی از وی می گیرند که دیگر در تظاهرات علیه شاه شرکت نکند. در حالی که بدنش بر اثر ضربه هایی که به وی زده بودند بسیار سیاه و کبود شده بود، آزاد شد. ولی با این حال خود را از مبارزه علیه شاه کنار نکشید. وقتی که احساس کرد برای تبلیغات علیه شاه نیاز به اعلامیه و عکس دارد در وهله اول دستگاه های عکاسی خود را جهت ظهور و چاپ عکس شهدا به کار گرفت و دستگاهی طراحی کرد که عکس شهدا را به صورت چند برابر روی پرده ای منعکس می نمود و از این دستگاه جهت کشیدن عکس شهدا و امام (ره) استفاده می کرد.

او یک انقلابی بود
او یک انقلابی بود


منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده