داستان عهد و پیمان رزمندگان در شب عملیات بیت المقدس
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید محسن اقبال دلش سرشار از مهربانیها بود. ولادتش در فروردین ماه سال 1345 رقم خورد و دوران کودکی را در دامان پر مهر و محبت پدر و مادر گذراند. در شش سالگی به مدرسه رفت و تحصیلاتش را تا سال دوم هنرستان ادامه داد. از کودکی حنجرهاش را با رثای عاشورائیان آشنا کرده بود و در سوگ آنان با آوایی حزین مرثیه میخواند.
هم زمان با اوجگیری انقلاب، همگام با مردم در راهپیماییها حضور داشت و مبادرت به پخش اعلامیههای حضرت امام(ره) میکرد. با پیروزی انقلاب به به کمک افراد بیبضاعت شتافت و در ایام تعطیلی مدرسه، دوشادوش جهادگران به کمک روستاییان رفت. در سالهای آغاز جنگ سن و سال کم، مانع حضور او در جبهه میشد ولی او از بسیج غافل نشد و شبهای زیادی را با بیداری در پاسداری از انقلاب به صبح رساند.
در شانزده سالگی توفیق حضور در جبهه را که یافت دل بیقرارش را به پای خاکریزها سپرد. در شب عملیات بیتالمقدس در میان بچهها دعای کمیل و توسل خواند و به مرثیه سرایی پرداخت. سپس غسل شهادت کرد و به عنوان نیروی رزمی در گردان امام علی(ع) از تیپ 22 بدر سپاه عازم خط مقدم شد. در آن جا پایش مورد اصابت گلوله قرار گرفت.
وقتی همرزمانش او را از ادامه راه منع کردند گفته بود: ما قسم یاد کرده بودیم که پشت سر خود را نگاه نکنیم تا چه رسد که به پشت جبهه بر گردیم. ما میرویم یا پیروز میشویم یا شهید. طولی نمیکشد که با اصابت ترکش خمپاره به زمین میافتد و با ذکر نام خدا و نام مقدس امام زمان(عج) به فیض شهادت نائل آمد. حنجرهای که از مولایش اباعبدالله(ع) میسرود و برای مولایش نفس میزد، خاموش شد تا در بهشت در کنار مولایش بخواند و گِرد ارباب خویش بگردد. پیکر مطهر شهید در زادگاهش به خاک سپرده شد.
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی