رویای قهرمانی از زمین خاکی روستا تا جبهههای نبرد
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، غلامحسن نمیدانست کودکی که در نوروز 1346 خدا به او عطا کرده و نامش را علی گذاشته، روزی به خیل شهدا خواهد پیوست، او کشاورزی سختکوش و ساکن روستای حشمتیه از توابع خمین بود. علی در خانوادهای پرورش یافت که دیانت و مذهبی بودن، ویژگی آنها بود. به دلیل مشکلات زندگی، علی فقط تا دوره راهنمایی تحصیل کرد و پس از آن به کار و تلاش مشغول شد و در تامین معاش یار و کمک کار خانواده.
شهید علی اسکندری در نوجوانی یک تیم فوتبال در روستایشان راه اندازی کرده بود و علاقه فراوانی هم به آن داشت. با مشقت فراوان به کمک بچهها یک دست لباس متحدالشکل برای تیمشان خریدند تا در مسابقات از آن استفاده کنند. با آغاز جنگ تحمیلی، علی از روستا زادگان پهلوانی بود که موقعیت حساس کشور را درک کرد و برای ادای دین به کشور آماده نبرد شد. او یک بار دیگر با هم تیمیها و چند نفر از هم سالانش لباس متحدالشکل پوشیدند، اما این بار نه برای مسابقه فوتبال بلکه برای مسابقه ای بزرگتر، با تیمی از بسیجیان عازم جبهه شدند، در حالی که هیچ کدام از آنها هنوز 18 ساله هم نبودند.
شاید رده شرکت آنها در این مسابقه نوجوانان و یا شاید هم جوانان بود و از میان آنها علی انتخاب شد، برای گرفتن نشان و مدال قهرمانی؛ مدال شهادت. محل شهادت فاو عراق و زمان آن بیست و پنجمین روز از بهمن ماه سال 1364بود. سه روز از برگزاری جشن پیروزی انقلاب گذشته بود که علی که حالا یک تیربارچی قهار در گردان روحالله بود با ترکشی که به سرش خورد به درجه رفیع شهادت نائل آمد. او را پس از تشییع بر روی دستان پینه بسته کشاورزان هم شهریش در زادگاهش به خاک سپردند.
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی