گوشهای از زندگی یکی از آن دو برادر بهشتی
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، زادگاه بنیانگذار انقلاب اسلامی در روز اول خرداد ماه سال 1343 شاهد تولد پسری بود که بعدها خود شاهدی خواهد بود بر تاریخ 8 ساله دوران دفاع مقدس. علیاصغر دومین پسر خانواده را مجید نام گذاشت. خانوادهای که اولین پسرش حمید بود و این دو با هم رشد کردند و با هم با فاصلهای نه چندان زیاد به شهادت رسیدند. به واسطه اختلاف سنی خیلی کم دو برادر شهید با هم همبازی بودند و چه میدانیم شاید از کودکی و بجای بازیهای کودکانه با هم تمرین شهادت میکردند و قرار میگذاشتند که کدام زودتر شهید شوند.
مجید دوران ابتدایی و راهنمایی را که پشت سر گذاشت، جذب میدان کار شد و در یک تعمیرگاه خودرو به فراگیری مکانیکی مشغول شد. در کنار کار با برادرش در تیم فوتبال اتحاد خمین به ورزش مشغول بودند و اوقات فراغت را به این امر اختصاص میدادند.
یک سال از شروع جنگ نگذشته بود که مجید با ثبت نام در بسیج عازم جبهه شد. آن روزها خوزستان سرشار از شور و شوق جوانانی بود که برای دفاع از انقلاب و کشور عازم جبهه شده بودند و مجید با این نگرش وارد عرصه شد. خیل زود در واحد اطلاعات عملیات برای خود جایی باز کرد و در روزهای حضورش در حد بضاعت خدمت کرد. آخرین ماموریتش در پاسگاه زید، منطقهای در عمق خط دشمن. از نوع شهادتش کسی با خبر نشد و پیکرش سالها در منطقه جنگی مفقود بود.
بیش از 15 سال طول کشید تا در سال 1376 خودش را به گروههای تفحص نشان داد. چون دیگر طاقت دیدن رنج پدر و مادر را نداشت. او را به زادگاهش آوردند و در گلزار شهدا جایی که برادر شهیدش - حمید- آغوش گشوده بود تا همسایهاش بیاید؛ به خاک سپردند.
خاطره از مادر شهید:
مجید از بچگی بسیار باهوش و زرنگ بود، هیچوقت کاری نشد که به او بسپارم و او بگوید انجام نمیدهم. در رشته فوتبال خیلی فعال بود. در تیم اتحاد خمین فوتبال بازی میکرد و برای هر ساعت از زندگیش برنامه داشت.
خاطره از مادر شهید:
شهید مجید بهشتی به صورت داوطلب بسیجی فعال بودهاند و در مجلس ختم مجید برادرش که بعدها شهید شدهاند به تمام کسانی که تسلیت میگفتند، گفته بود نمیخواهد تسلیت بگویید، اگر راست میگویید و ناراحت هستید بروید جنگ کنید ناموستان در خطر است، کشورتان در خطر است و بروید جنگ کنید، به گفته مادر شهید، خیلی از مهمانها تحت تاثیر قرار گرفتند و رفتند جبهه و خیلی از این عزیزان هم به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی