ای خواهران، حجاب شما سنگر است
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، قاسم در بهاری پرگل در پنجم فروردین سال 1342 میان خانواده ای مقاوم و سربلند متولد شد و به فردای پرنقش و نگار، چشم گشود. نامش را قاسم نهادند.
اذان و اقامه بهانه ای بود تا سرود اسلام را بشنود و با جان و دلش آن را دریافت کند. بر همین اساس علوم دینی را فراگرفت و با آشنایی کامل به اسلام، راهی درست را انتخاب کرد که در آن از الگوهای بزرگی چون شهدای کربلا می توانست استفاده کند.
پدر و مادر برای تربیتش همت گماشتند و سعی داشتند تا از همۀ داستان های عاشورا برای او بگویند و این چنین او را رشد می دادند. نه تنها جسمش بلکه روحش هم بزرگ می شد. آداب معاشرت را از مادرش که مظهر مهربانی و احترام بود، یادگرفت و بدین ترتیب با احترام به مردم و مهربانی کردن به آن ها می بالید. هفت سالش نشده بود که به مدرسه رفت و تحصیلاتش را آغازکرد. با جدیت کار می کرد و هر کاری را شروع می کرد حتماً تا آن کار را تا به سرانجام نمی رساند، رهایش نمی کرد. ابتدایی و راهنمایی اش را با موفقیت گذراند و برای رفتن به دبیرستان آماده شد. دیپلمش را هم از دبیرستانی در شهرستان اراک گرفت و برای کارکردن به کارخانۀ قند رفت و در آن جا مشغول به کار شد و توانست هم به خانواده کمک کند و هم زندگی خودش را سروسامانی دهد. او در سال 1361 ازدواج کرد و در هنگام شهادت دو فرزند داشت.
زمان سربازی اش که رسید برای خدمت آماده شد. به لشکر 28 کردستان رفت وکارش را آغاز کرد. فعالیت های چشم گیری هم داشت و در عملیات ها و مأموریت های زیادی هم شرکت کرد و جانانه ایستادگی کرد تا سرانجام در بیست و هشتم آبان سال 1362 در منطقۀ عملیاتی والفجر4 در مرحله سوم در ارتفاعات کله قندی در پنجوین عراق مجروح و به اسارت در آمده است .
بنا بر اظهارات خانواده فیلم اسارت وی موجود و صدای پخش شده از رادیوعراق که شهید به معرفی خود پرداخته وعنوان داشته که : کتف چپم تیرخورده ولی حالم خوب است و هم اکنون هرکس صدای مرا می شنود به خانواده ام اطلاع دهد و ... و تاکنون هیچاطلاعی از زمان شهادت و مزاروی در دست نمی باشد و اثری از پیکرمطهر شهید بدست نیامده است و صرفا سنگ یادبودی در شهر زادگاهش نصب شده است .
وصیت نامه:
«ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»
با سلام به رزمندگان حق علیه باطل و با سلام به امت شهیدپرور ایران، اینک وصیت نامه ام را به سمع شما بازماندگان عزیز می رسانم.
اولین وصیتم به خانواده ام که در سوگ من ناراحت نباشید و برایم گریه نکنید. و اما تو ای پدر عزیزم، می دانم که در حق من بسیار زحمت ها کشیده ای و من نتوانستم جبران زحمت های شما را بکنم و قسمتم بود که شهید شوم؛ امیدوارم که در سوگ من ناراحت نباشید و مرا از جان و دل حلال کنی و اما شما ای خواهران، حجاب شما سنگر است، حجاب اسلامی را همیشه و در همه جا داشته باشید و اگر از برادر بزرگ تان کوچک ترین خطایی دیده اید، مرا ببخشید و برایم طلب آمرزش کنید.
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی