از جبهههای جنگ تا شجاعت در برابر دشمن
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید جمال مشیدی در هجدهم بهمنماه سال 1345 در خانوادهای مذهبی در شهرستان اراک به دنیا آمد. او آخرین فرزند خانواده بود و از همان دوران کودکی، فعالیتهای زیادی داشت. دوران تحصیل ابتدایی خود را در مدرسه هدف واقع در خیابان امام (ره) سپری کرد و معلمانش از علاقهمندی او به نماز و شرکت در نماز جمعه و راهپیماییها بسیار خوشحال بودند. جمال در دوره راهنمایی به عضویت بسیج درآمد و فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی خود را آغاز کرد. در پایگاه مقاومت بسیج مسجد آیتالله سلطان در خیابان شهید رجایی، به خطاطی و نقاشی پرداخت.
در دوره متوسطه، در دبیرستان صمصامی چندین بار به جبهههای جنگ حق علیه باطل اعزام شد و همزمان با عضویت در انجمن اسلامی دبیرستان، فعالیتهای خود را گسترش داد. او به دنیای فانی بیارزش مینگریست و در شبهای جمعه، همه دوستان و اعضای بسیج را به منزل میخواند تا دعای کمیل را با هم زمزمه کنند. یکی از نمایشنامههایی که جمال نوشته بود، «از مدرسه تا جبهه» نام داشت که در آن نقش کارگردان و بازیگر را بر عهده داشت و پایان نمایش به شهادت او در جبهه ختم میشد.
جمال در خانوادهای مذهبی و متعهد به اصول دینی رشد کرده بود. پدرش مجتهدی عالیقدر و نوه حاج شیخ عباس مدرس، فقیه برجسته شهرستان اراک بود. در زمان جنگ، چهار برادر او لبیک به فرمان امام (ره) گفتند و به جبهه اعزام شدند که در این میان، برادر بزرگترش محمدکاظم در عملیات کربلای یک به شهادت رسید. هنگام شهادت برادر، پدر و مادرش بیتاب شدند، اما جمال آنها را دلداری میداد و مقام والای شهادت را برایشان توضیح میداد.
او همیشه بر اهمیت حجاب، امر به معروف و نهی از منکر، نماز اول وقت، شرکت در نماز جماعت و نماز جمعه تأکید داشت و سفارش میکرد که هیچگاه مراسم سوگواری امام حسین (ع) و اهل بیت (ع) فراموش نشود.
در آخرین دیدار با خانواده، جمال از آنها خواست که بیش از حد بر او گریه نکنند و بر حال خودشان و دنیای خودشان گریه کنند که چه منزلی خواهند داشت. او همچنین سفارش کرد که به مداومت در زیارت عاشورا ادامه دهند و همیشه دعا کنند که با شهدای کربلا محشور شود. پس از این دیدار، جمال به جبهه رفت و پس از گذراندن دوره آموزشی سخت، به غواصی ماهر در لشکر 17 علی بن ابیطالب (ع) تبدیل شد. او بسیجی گروهان یا زهرا (س) از گردان کوثر بود و در تاریخ چهارم دیماه 1365 در عملیات کربلای 4 با ترکش خمپاره دشمن به شهادت رسید. پیکر مطهر او در گلزار شهدای شهرستان اراک به خاک سپرده شد.
وصیتنامه:
بسماللهالرحمنالرحیم
«مَنْ ماتَ بِغَيْرِ وَصِيَّةٍ ماتَ ميتَةً جاهليَّةً»
کسی که بدون وصیت بمیرد، به مرگ جاهلی مرده است.
ای رزمندگان راه خدا! بدانید که فرار از میدان جنگ، خشم الهی و ننگ ابدی را به دنبال دارد. اگر شما از جنگ بگریزید، هیچگاه از عذاب روز قیامت رهایی نخواهید داشت. من به خدای خود معاملهای بزرگ کردهام و در این راه هیچگاه ناکام نخواهم بود.
وصیت میکنم که اگر چیزی از من باقی مانده است، آن را به افراد نیازمند بدهید و از آزار هر کسی حلالیت بگیرید، زیرا شهادت همه گناهان را میبخشد جز حقالناس. همچنین از خانوادهام میخواهم که صبر پیشه کنند و در خانه اسلام را احیاء نمایند. به ویژه نماز جماعت و دعا برای من را فراموش نکنید.
اگر امکان داشت، مرا در کنار یکی از بهترین افراد یا روحانیون دفن کنید و در مراسم تدفین از اختلاط خواهران و برادران جلوگیری کنید. از آشنایان نیز میخواهم که روزه قضا و نماز را به جا بیاورند.
در پایان، از همه شما میخواهم که در زندگیتان فروتن و با مردم مهربان باشید، به خصوص در امور مالی و اجتماعی، و از گفتار ناپسند خودداری کنید. خداوند همیشه با صابران است.
به تاریخ 17/10/1363
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی