برگی از زندگی طلبه شهید «حمید پرچمیان»
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، بیست روز از دی ماه سال 1336 میگذشت و سرما به اوج خود رسیده بود، برف تمام زمین را پوشانده بود و زمین را به سفیدی و یکرنگی دعوت کرده بود. شهرستان اراک نیز در این سال سفیدپوش شده بود و سرما آن قدر سخت و استخوانسوز شده بود که نمیشد در بیرون از خانه و دور از کرسی و آتش و بخاری ماند اما آن روز مشهدی مهدی بیرون از خانه و داخل حیات منزل قدم میزد بدون این که متوجه بارش برف یا سرمای شدید هوا باشد، فقط و فقط دل نگران همسرش و نوزادی که در راه است بود. خبر سلامتی مادر و کودک را که برایش آوردند به سجده افتاد و شکر خدا کرد. کودکش را که در آغوش گرفت بوسه بارانش کرد و محو چشمهای بسته کودکش ماند و منتظر بود تا به زودی چشم باز کند و زیبایی چشمهایش را ببیند. نامش را حمید گذاشت که یکی از صفات خداوندی است و دوست داشت تا فرزندش را به این نام زیبا صدا بزند.
پدر و مادر او را در دامان پر از مهر و محبت و وفای خویش بزرگ کردند. او نیز در فضای آن روزهای شهرستان اراک با هم بازیهایش بازی میکرد و از پدر و مادرش درس و تجربه زندگی میآموخت و یاد میگرفت که چگونه در برابر سختیها دوام بیاورد و ایستادگی کند. تحصیلاتش را در همان شهر آغاز کرد و توانست با گرفتن مدرک دیپلم تحصیلاتش را به پایان برساند. او در رشته علوم طبیعی در شهر اراک دیپلم گرفت.
بعد از پایان تحصیلات متوسطه مدتی را در حوزه علمیه شهر اراک به درس و کسب فیض اشتغال داشت. تا جنگ آغاز شد و به یاری دوستان و هم میهنانش شتافت و به عنوان بسیجی ویژه به سپاه پیوست تا هم کار کند و هم ادای دین کند و با جان شیرینش که در کف گرفته بود از میهن اسلامیاش دفاع کند.
تک تیرانداز سپاه اسلام بود و رشادتها و دلاوریهایش را به رخ دشمن کشید. حدود 4 ماه در خدمت اسلام و سپاهش بود تا سرانجام در منطقه عملیاتی پاسگاه زید در عملیات رمضان در پنجم مرداد ماه سال 1361 بدنش در منطقه عملیات مفقود شد و پس از سالهای توسط گروههای تفحص شناسایی و در تاریخ اول اسفند ماه 1373 پیکر مطهرش را در گلزار شهدای اراک به خاک سپردند.
مزار شهید:
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی