ای تیرها بر من ببارید تا خفتگان از خواب غفلت بیدار شوند
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید مصطفی ایلخانی در بیست و پنجم شهریور ماه 1346 در روستای فرفهان از توابع شهرستان خمین، در خانوادهای مؤمن و متعهد به انقلاب و اسلام به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی خود را در زادگاهش به پایان رسانید، در حالی كه شور و شوق انقلاب را به سر داشت، تحصیلات راهنمایی و دبیرستان خود را در شهرستان خمین ادامه داد و همراه با درس، در تظاهرات شركت میكرد. در یكی از این تظاهرات، وقتی به خانه برمیگشت، تصادف نمود و مدت 40 روز در بیمارستان گلپایگان بستری بود. وی در زمان انقلاب با اینكه سن زیادی نداشت، فرد كوشایی بود.
او در دوران انقلاب، همچون دیگر جوانان انقلابی این مرز و بوم از نسل انقلاب بود و شور ایمان در سر داشت. حنجرهاش را به فریادهای شور و شعور و فریاد امت حزبالله باز میکرد. شركت در راهپیماییها و مردم مذهبی را رسالت خود میدانست و احساس میكرد كه آگاهی خوب است ولی كودكی بیش نبود.
بعد از پیروزی شكوهمند انقلاب اسلامی، بهترین راه را ادامه تحصیلات دید ولی با شروع جنگ تحمیلی و غائله كردستان، برادر بزرگوارش، علیمحمد ایلخانی، در كردستان شهید شد. او دیگر عزمی استوار داشت، به همین خاطر میدانست كه باید به میدان جنگ برود.
به بسیج مراجعه کرد و پس از نامنویسی و طی دوره آموزشی، به میدان جنگ شتافت. او میدانست كه حال باید راه برادر را ادامه دهد و مردانه بجنگد. در عملیات شركت جست و پس از رشادتها در عملیات والفجر 4 در منطقه پنجوین عراق، به دیدار معشوق شتافت و همچون برادرش -علیمحمد- که در سیزدهم تیرماه 1361در نوسود به شهادت رسیده بود، سبکبال پرواز كرد.
قسمتی از وصیت نامه:
....
بی جهت نیست كه باباطاهر عریان میگوید:
زدست دیده و دل هر دو فریاد که هر چه دیده بیند دل كند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
اما نه خنجری پولادین لازم است نه كور كردن دیده، فقط عفاف و تقوا لازم است و توجه به خدا و اینكه انسان مالك نگاهش باشد.
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی